هانا بولیوانت استایلیست به شدت به یک کاروان ثابت دست دوم کوچک تبدیل شد تا برای ودیعه پس انداز کند.
در ژانویه 2021، هانا و دیو بولیوانت جزوه ای را از طریق هر صندوق پستی در امتداد جاده اصلی روستای خود ارسال کردند . در این یادداشت از ساکنان Oare در شرق کنت خواسته شده بود که آیا میتوانند اتومبیلهای خود را در یک روز خاص جابهجا کنند تا راه را برای بار گستردهای که از طریق دهکده به سمت مزرعهای پشت خانه دوستانشان میرود باز کنند.
دیو میگوید: «دو یا سه گوشه بسیار تنگ با ساختمانهای بسیار بسیار قدیمی در دو طرف وجود داشت. ما میدانستیم که سخت خواهد بود.» چند لحظه پس از فرود اعلامیه، موبایل دیو شروع به زنگ زدن کرد. او به یاد میآورد: «این باعث چنین عصبانیت شد. «مردم برای بیان نگرانیهایشان به درب خانههایشان میآمدند. تمام مهارتهای من در مکانیابی نیاز داشت تا همه را آرام کنم و توضیح دهم که همه چیز درست خواهد شد.»
برای دیو، هانا و فرزندانشان، فرانکی، 10 ساله، و آدن، پنج ساله، این تنها آغاز سفر کوچکسازی آنها بود – یک برنامه دو ساله که باعث میشد از اجاره بلندمدت خود خارج شوند و یک خانه سیار دست دوم بخرند. ، آن را به یک "لژ مجلل" تبدیل کنید و در نهایت برای سپرده گذاری در اولین خانه خود صرفه جویی کنید.
در سال 2020، به خانواده اخطار شش ماهه در مورد اجارهشان داده شد – خانهای سه خوابه در نزدیکی فاورشم. هانا، یک طراح داخلی میگوید: «در آن زمان، ما واقعاً هیچ چیز مناسب دیگری پیدا نکردیم. آنها در حال گفتگو با دوستانی بودند که در همان نزدیکی، در حاشیه حفاظتگاه طبیعی Oare زندگی می کردند. هانا میگوید: «ما تابستانها در زمین آنها کمپ زدهایم، و به شوخی میپرسیدیم که آیا میتوانیم یک کمپ طولانی در زمینه آنها داشته باشیم تا مقداری پول پس انداز کنیم و روی برنامههایمان فکر کنیم…»
همانطور که گفتگو عمیق تر شد، هر دو خانواده متوجه شدند که می توانند این یک ترتیب رسمی – و دوجانبه سودمند – داشته باشند. هانا و دیو یک کاروان ثابت میخرند و بازسازی میکنند و بدون اجاره در زمین دوستانشان زندگی میکنند، در این مدت آنها امیدوارند برای ودیعه وام مسکن پسانداز کنند. در پایان این دو سال، Bullivants از خانه نقل مکان کردند و اقامتگاه تبدیل به محل اقامت مهمان برای ملاقات دوستان و خانواده شد.
برای هر دو خانواده، مهم بود که دوستی دست نخورده باقی بماند، بنابراین آنها قراردادی را تنظیم کردند که بر اساس آن بولیوانت ها در سال 2023 از خانه خارج خواهند شد و بودجه 20000 پوندی به طور مساوی بین دو خانواده تقسیم خواهد شد.
اولین خرید آنها کاروان بود که از حیاط نجات در ساندویچ آمد. هانا میگوید: «این مبلغ 150 پوند با تحویل بود. «در اصل، این یک تکه مزخرف بود. ماموریت ما این بود که آن را به هیچ وجه شبیه به یک کاروان ثابت جلوه دهیم.»
در پایان ژانویه 2021 در موقعیت 100 متری خانه اصلی قرار گرفت. دیو، کارگردان موزیک ویدیوی تجاری، تا ماه می فرصت داشت تا آن را قابل سکونت کند. او بیشتر کارها را خودش انجام میدهد – یادگیری در حین کار، با نظر دوستش (صاحب زمین)، که از خانوادهای سازنده است. دیو میگوید: «ما از دانش او و ابزارهای برقی او سود زیادی بردیم.
کاری که به عنوان یک کار تعمیر لوازم آرایشی شروع شد، زمانی که آنها متوجه نشت حمام شدند که به بخش بزرگی از کف («مثل Weetabix») و برخی از دیوارهای داخلی آسیب رسانده بود، به بازسازی کامل تبدیل شد. آنها تصمیم گرفتند فضای داخلی را احیا کنند، که باعث شد تصمیم به اضافه کردن پسوند حمام گرفته شود. این فضا برای دو اتاق خواب، یک حمام مستقل، کمد ابزار و "توالت لوکس کمپوست"، در کنار فضای نشیمن، غذاخوری و آشپزخانه ایجاد کرد.
در حالی که دیو کار فیزیکی بازسازی را آغاز کرد، هانا مواد را تهیه کرد. هانا به یاد میآورد: «وقتی خبر رسید که ما این پروژه را با بودجه محدود انجام میدهیم، دوستان و آشنایان با هم تماس گرفتند تا به ما چیزهایی ارائه دهند. لاشه آشپزخانه، واحدهای دوجداره و ضایعات چوب اهدا شد. سایر موارد به صورت محلی از طریق Facebook Marketplace تهیه شده است.
در همان زمان، هانا مسئول آشفتگی شدید خانه اجاره ای آنها بود. او به یاد می آورد: "ما مجبور بودیم از شر نیمی از دارایی های خود خلاص شویم، بنابراین یک سیستم رتبه بندی ابداع کردیم." «این نسبتاً وحشیانه بود. اگر یک آیتم نمره 10 نمی گرفت، باید از شر آن خلاص می شدیم." هانا – که همچنین دوره های بی نظمی و آرایش خانگی را به صورت آنلاین تدریس می کند – از این کار لذت برد. "چند چیز بود که من از جدایی از آنها ناراحت بودم، اما نمی توانم به شما بگویم که این چیزها چیست." چیزی که فروخته نشده بود به یک انجمن اشتراکگذاری محلی اهدا شد یا در جعبههایی در بیرون درب ورودی خانه گذاشته شد تا رهگذران در آن جستجو کرده و به خانه برگردند. هانا میگوید: «نداشتن چیزهای زیادی احساس آرامش میکند. به علاوه، ما میتوانیم کل مکان را در حدود یک ساعت تمیز و مرتب کنیم: این را دوست دارم.»
بیشتر اثاثیه آنها به غیر از چند قطعه ارزشمند فروخته شد: یک پوستر باله رامبرت، یک صندوق کوچک دراور، و چند لامپ قدیمی که به طور موقت در اتاق زیر شیروانی خواهر دیو نگهداری می شوند. هانا میگوید: «ما چیزهای کمی با خود آوردیم: فقط چند اثر هنری کوچک، یک نیمکت، یک نردبان و تختهای دوطبقه بچهها.
ویژگی های ذخیره سازی Canny در سراسر. در اتاق هانا و دیو، تخت برای ایجاد فضایی برای جعبه های ذخیره سازی عمیق بالا رفته است. اینها پشت یک میز کتانی تغییر کاربری داده شده پنهان شده اند. بالا بردن تخت این مزیت را داشت که آنها را به منظره مردابهای اوئر نزدیکتر میکرد: هانا میگوید: «خورشید درست از پشت آن درختان بلوط طلوع میکند.
در اتاق بچه ها، فضا به طرز هوشمندانه ای دو نیم شده است و هر کودک رنگ مورد علاقه خود را برای اتاق خواب خود انتخاب می کند. قفسههای داخلی، تختههای چوب پنبهای، قلابها و یک بانوج اسباببازی نرم به آنها اجازه میدهد تا به اندازه کافی هر چیزی را که در آن هستند نگه دارند، و پردههای سبز خزهای هر طبقه را در بر میگیرند و زمانی که به آن نیاز دارند به آنها فرصت میدهند که تنها باشند.
فضای نشیمن، غذاخوری و آشپزخانه پر از نور در سایه های پاستلی ملایم است که با رنگ های بیرون ارتباط برقرار می کند. باز هم، هانا با بالا بردن پایههای مبل گوشهای برای ایجاد فضایی برای جابجایی جعبههای اسباببازی در فضای ذخیرهسازی هوشمندانه عمل کرده است. امتیازات کوچکی نیز برای تجمل در سراسر وجود دارد: کف بلوط مهندسی شده. کاغذ دیواری ویلیام موریس در سالن، یک اجاق هیزمی شیک و یک شیر آب جوش.
هانا می گوید: «به اندازه کافی فاصله و فاصله بین ما وجود دارد، بنابراین ما هرگز احساس نمی کنیم که روی هم زندگی می کنیم. اما ما میتوانیم کاملاً جمعی زندگی کنیم – با هم سبزی و باغچه میکاریم، هفتهای چند بار در خانه یا در مزرعه با هم غذا میخوریم. بچهها با هم به مدرسه میروند، بنابراین ما از وسایل مراقبت از کودکان و آسانسور مدرسه استفاده میکنیم. در تابستان تعداد زیادی بچه در میدانی که مشرف به دریا و مرداب است می دوند. واقعاً شگفت انگیز است.»
در بیرون، پوسته بیرونی سست به شدت عایق شده و با چوب پوشانده شده است به طوری که وقتی باد در سراسر خور در معرض وزش باد میوزد، دیگر تکان نمیخورد. چوب به تدریج نقره ای می شود و در منظره ای که آنها را احاطه کرده ناپدید می شود. هانا که در حال حاضر مشتاقانه منتظر تابستانی پر از بازی در زیر آسمان های وسیع و گلگون است، می گوید: «ما خیلی خوش شانس هستیم که اینجا زندگی می کنیم.
