یک قطعه باستانی از استخوانی که در غار استاروسله (Starosele) در شبهجزیره کریمه کشف شده، دیدگاه دانشمندان را درباره چگونگی و مسیرهای مهاجرت نئاندرتالها تغییر داده است. این قطعه که اکنون با نام استار ۱ شناخته میشود، از نظر ژنتیکی با بقایای نئاندرتالهایی که پیشتر در شرق سیبری یافت شده بودند، شباهت چشمگیری دارد. این ارتباط ژنتیکی میان نئاندرتالهایی که هزاران کیلومتر در شرق و غرب از هم فاصله داشتهاند، احتمالاً به این معناست که کریمه در دوران پلیستوسن به عنوان یک نقطه تلاقی برای مسیرهای مهاجرتی آنان عمل میکرده است.
در دل درهای خشک در ارتفاعات کوهستانی کریمه، محوطه باستانی غار استاروسله پنهان شده است. باستانشناسانی که بهتازگی در این مکان کاوش کردهاند، در میان بقایای استخوانی حیوانات، قطعهای را یافتند که به نئاندرتالی تعلق داشت که حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار سال پیش زندگی میکرد. آنچه آنها در ابتدا نمیدانستند، این بود که خویشاوندان ژنتیکی این فرد در شرق دور سیبری نیز شناسایی شدهاند.
غار استاروسله از دهه ۱۹۵۰ میلادی تاکنون به خاطر بقایای انسانی شناخته میشود که از آن به دست آمده است. اما تا امروز، همه آن بقایا متعلق به دورههای قرون وسطی یا پس از آن بودند. حتی اسکلت معروفی به نام «کودک استاروسله» که در ابتدا تصور میشد حلقهای میان نئاندرتالها و هوموساپینسها باشد، بعدتر مشخص شد که متعلق به یک دفن قرون وسطایی است. در منطقه کریمه پیشتر بقایای نئاندرتالهایی پیدا شده بود که به نظر میرسید در واپسین دوران حضورشان در این ناحیه پناه گرفتهاند، اما از هیچیک از آن بقایا DNA قابل تحلیلی به دست نیامده بود.
اکنون DNA باستانی استخراجشده از استخوان استار ۱ رازهای تازهای درباره مسیر مهاجرت نئاندرتالها فاش کرده است. املی پیگات انسانشناس تکاملی از دانشگاه وین، و تیمش با استفاده از روشی نو به نام Zooarchaeology by Mass Spectrometry (ZooMS) موفق شدند جنس و گونه استخوانها را مشخص کنند. این روش که کمترین آسیب را به نمونهها وارد میکند، امکان تفکیک استخوان نئاندرتال را که احتمالاً از بازو یا ران بوده، از استخوانهای حیوانات دوران پارینهسنگی فراهم کرد.
پیگات در پژوهشی که اخیراً در نشریه PNAS منتشر شده، گفته است: «از نظر ژنتیکی، استار ۱ از طریق DNA میتوکندریایی خود ارتباط نزدیکی با نئاندرتالهای منطقه آلتای دارد که نشاندهنده مهاجرتهای بلندمدت گروههای نئاندرتال در سراسر اوراسیاست. این مهاجرتها احتمالاً در دورههایی با شرایط آبوهوایی مطلوب اتفاق افتاده و با گسترش سنت ابزارسازی میکوکیان (Micoquian) همراه بوده است؛ موضوعی که از تداوم فرهنگی و جابهجایی منطقهای نئاندرتالها در اواخر پلیستوسن حکایت دارد.»
نتایج کربنسنجی نشان داد که نئاندرتال استاروسله در دوران میکوکیان کریمه میزیسته است، زمانی که انسانها سنگها را بهصورت دوطرفه تراش داده و ابزارهای ظریف و نوکتیز تولید میکردند. تحلیل DNA میتوکندریایی که از سمت مادری منتقل میشود، نشان داد منشأ ژنتیکی این فرد محلی نبوده و ارتباط نزدیکی با نئاندرتالهای یافتشده در غار دنیسووا، غار چاگیرسکایا و غار اوکلادنیکوف در کوههای آلتای دارد؛ مکانهایی که حدود ۳,۰۰۰ کیلومتر از کریمه واقع شدهاند.
پیگات و تیمش با مدلسازی اقلیم باستانی دریافتند که در دورههای بینیخچالی، زمانی که صفحات عظیم یخی ذوب میشدند، شرایط آبوهوایی برای مهاجرت نئاندرتالها بسیار مساعد بوده است. پژوهشگران حدس زدند مسیر مهاجرت از شرق سیبری تا شبهجزیره کریمه احتمالاً از طریق دشتهای باز و سرسبز آن دوران میگذشته است. شواهد فسیلی نشان میدهد که نئاندرتالها در این مسیر به شکار اسبها، بیزونها و دیگر جانوران استپی میپرداختند.
جالبتر اینکه ابزارهای سنگی کشفشده در استاروسله از نظر طراحی و تکنیک شباهت بسیاری به ابزارهای بهدستآمده از غارهای اوکلادنیکوف و چاگیرسکایا دارند. یافتههای پیگات تأیید میکند که نئاندرتالها در آن دوران شبکهای گسترده از ارتباط و جابهجایی داشتهاند و کریمه ممکن است نقطهای کلیدی در مسیر مهاجرت از مرکز اروپا تا مرزهای شرقی سیبری بوده باشد.
پیگات در ادامه توضیح داده است: «احتمال زیادی وجود دارد که نئاندرتالها در آلتای در دو یا حتی سه دوره زمانی مختلف حضور داشتهاند. نتایج ما نشان میدهد استاروسله بخشی از یک شبکه پراکندگی گسترده بوده است که نئاندرتالها را از طریق ژنها، ابزارهای سنگی و رفتارهای فرهنگی به هم پیوند میداد.»
source