اما آتش ذهن ویلیام، خاموش‌شدنی نبود. وقتی کار روزانه به پایان می‌رسید، او در خلوت شبانه و انزوای اتاق‌های اجاره‌ای ارزان‌قیمت، مشغول نوشتن می‌شد. ویلیام سیدیس ده‌ها کتاب با نام‌های مستعار مختلف نوشت؛ کتاب‌هایی که موضوعاتشان آن‌قدر متنوع و پراکنده بود که گیج‌کننده به نظر می‌رسید:

از تاریخ قبیله‌های سرخ‌پوست و انسان‌شناسی گرفته تا کیهان‌شناسی و سیستم‌های حمل‌ونقل. او علاقه‌ای عجیب و وسواس‌گونه به جمع‌آوری بلیت‌های تراموا پیدا کرد و کتابی مفصل و دقیق درباره طبقه‌بندی آن‌ها نوشت؛ کاری که شاید برای دیگران دیوانگی به نظر می‌رسید، اما برای او نوعی مدیتیشن و نظم‌دادن به آشوب جهان بود.

در میان خروارها نوشته‌ی پراکنده، آثار درخشانی نیز وجود داشت. کتابی با عنوان «جاندار و بی‌جان» (The Animate and the Inanimate) که در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد.

ویلیام در این اثر مهجور، با جسارت تمام قانون دوم ترمودینامیک را به چالش کشید. سیدیس نظریه‌ای را مطرح کرد که دهه‌ها از زمان خودش جلوتر بود؛ او پیش‌بینی کرد که برای حفظ تعادل کیهان، باید مناطقی در فضا وجود داشته باشند که برعکس ستارگان عمل کنند؛ یعنی نور و انرژی را به دام بیندازند و اجازه خروج به آن ندهند.

سیدیس در کتاب «جاندار و بی‌جان» نظریه‌هایی را مطرح کرد که سال‌ها بعد توسط فیزکدانان کشف شدند

توصیف او از «اجسامی با قابلیت جذب کامل نور»، شباهت حیرت‌انگیزی به مفهوم سیاه‌چاله‌ها دارد که سال‌ها بعد توسط فیزیک‌دانان مدرن کشف و نام‌گذاری شدند.

حتی عجیب‌تر اینکه او معتقد بود در این مناطق خاص از کیهان، روند آنتروپی معکوس است؛ جایی که شاید زمان به شیوه‌ای متفاوت از دنیای ما رفتار می‌کند. تصور کنید: مردی که جامعه او را دیوانه می‌پنداشت و بلیت تراموا جمع می‌کرد، در تنهایی اتاقش مشغول حل پیچیده‌ترین معماهای ساختار کیهان بود.

به دلیل استفاده‌ی مداوم از نام‌های مستعار متعدد، امروز دقیقاً نمی‌دانیم سیدیس چند کتاب نوشته است. ممکن است ده‌ها شاهکار علمی در کتابخانه‌های خاک‌خورده‌ی آمریکا وجود داشته باشد که نویسنده‌شان ناشناس است، اما در واقع تراوشات ذهنی باهوش‌ترین انسان تاریخ بوده‌اند.

البته خلاقیت ویلیام در جنبه‌های عملی هم نمود داشت. سال ۱۹۳۰، او گواهی ثبت اختراعی برای یک «تقویم چرخشی دائمی» دریافت کرد. این ابزار مکانیکی با چنان دقت ریاضی طراحی شده بود که می‌توانست روزهای هفته و سال‌های کبیسه را برای قرن‌های متمادی بدون خطا محاسبه کند.

ضربه آخر: خیانت و پایان تلخ

source

توسط wikiche.com