دریای خزر در خطر خشک شدن است. مقامات دولتی شهر ساحلی آکتائو در قزاقستان در ۷ ژوئن با انتشار بیانیه‌ای وضعیت اضطراری را برای فعالیت صنعت دریایی در خزر به‌دلیل پایین بودن سطح آب اعلام کردند. هر پنج کشور ساحلی دریای خزر یعنی روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و آذربایجان امیدوارند بتوانند همچنان از ذخایر ماهی و نفت و گاز زیر سطح آن بهره‌برداری کنند. کشورهای ساحلی در حال توسعه مسیرهای حمل‌ونقل شمال به جنوب و شرق به غرب از طریق این دریا هستند تا بتوانند ارتباط ترانزیتی را به چین و اروپا فراهم کنند، با این حال، کاهش سطح آب خزر، این طرح‌ها را تهدید می‌کند و ظرفیت بنادر و دسترسی به بسیاری از سواحل دریا را کاهش می‌دهد.

این وضعیت، کشورهای ساحلی را وادار کرده است بر مشکلاتی که عمدتاً نادیده گرفته‌اند تمرکز کنند و این احتمال را در نظر بگیرند که کاهش سطح آب ممکن است عواقب جدی اقتصادی، جمعیتی، ژئوپولیتیکی و امنیتی برای سرتاسر منطقه یا حتی فراتر از آن داشته باشد. سطح آب دریای خزر بیش از یک متر کاهش یافته است و پیش‌بینی می‌شود تا پایان قرن از ۹ تا ۱۸ متر کاهش یابد. کاهش سطح آب در طول سه دهه گذشته باعث افزایش شوری دریا و تشدید آثار زیانبار فاضلاب رها شده به دریا گردیده است. تشکیل لایه‌های گل و لای در نزدیکی سواحل، نواحی شمالی و جنوبی خزر را تحت تأثیر قرار داده است. بخش‌های شمالی خزر کاهش ظرفیت ترانزیتی در بنادر قزاقستان و روسیه را به خوبی احساس کرده‌اند. در جنوب، تشکیل لایه‌های گل و لای بر توانایی ترکمنستان و آذربایجان برای انجام فعالیت‌های دریانوردی تاثیر منفی گذاشته است. در ترکمنستان، این مشکلات منجر به وخامت شدید اوضاع در نزدیکی بندر ترکمن باشی شده است. برخی از پژوهشگران می‌گویند که وضعیت در این بندر ممکن است بدتر از مناطق شمالی باشد. بندر ترکمن باشی با رقابت شدید تجاری و ترانزیت از ناحیه قزاقستان در سواحل شرقی دریا مواجه است. این وضعیت همچنین زنگ خطر را در آذربایجان و ایران به صدا در آورده است.

شدت عواقب بالقوه خشک شدن دریای خزر را می‌توان در آنچه قبلاً در مورد دریای آرال رخ داده است مشاهده کرد. تبعات خشک شدن آرال به حدی بود که وقوع درگیری‌های سیاسی را جرقه زد. دو پیامد فوری برای خشک شدن خزر قابل تصور است. یکی کاهش تعداد ماهی‌هایی که کشورهای ساحلی می‌توانند برداشت کنند و دیگری، به خطر افتادن سلامت جمعیت این کشورها از بادهای دریایی که گرد و خاک و مواد معدنی را که تاکنون در بستر دریا پنهان شده‌اند پخش می‌کنند.

البته برای دولت‌های ساحلی، پیامدهای اقتصادی و سیاسی خشک شدن خزر بسیار مهم تر به نظر می‌رسد. در سطوح کارشناسی از مدت‌ها قبل در مورد این تأثیرات بحث شده است. خشک شدن خزر اکنون به اندازه کافی جدی شده است تا اقتصاد کشورهای ساحلی را به خطر بیندازد. مشکلات افت سطح آب و تشکیل لایه‌های گل و لای در بالاترین سطوح سیاسی، توجه را به خود جلب کرده است. اخیراً، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، این مسائل را در نشست روسیه و قزاقستان در ۹ نوامبر مطرح کرد. توکایف، رئیس‌جمهوری قزاقستان قول داده است که یک موسسه ویژه برای مطالعه کاهش سطح آب و تعیین چگونگی همکاری کشورهای ساحلی برای همکاری با یکدیگر ایجاد کند.

پوتین بر توسعه کریدور شمال به جنوب که از میان خزر می‌گذرد تمرکز کرده است تا وابستگی خود به مسیرهای شرق به غرب را که دردسرهایی برای این کشور ایجاد کرده کاهش دهد. تهران نیز همین سیاست را دنبال کرده و مسیر شمال به جنوب را فرصتی برای تبدیل خود به یک شاهراه تجاری می‌داند. رهبران سه کشور ساحلی دیگر یعنی آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان همگی روی خزر برای توسعه تجارت شرق به غرب حساب باز کرده‌اند. این کشورها امیدوارند که این امر منجر به استقلال بیشتر آنها از نظر اقتصادی و سیاسی از طریق پیوند با چین در شرق و اروپا در غرب شود. مسلما کاهش سطح آب خزر و پیامدهای آن، دستیابی به همه این اهداف را دشوارتر می‌کند.

پیامدهای اکولوژیک خشک شدن دریای خزر تنها کشورهای منطقه را درگیر نمی‌کند. رقابت کشورهای ساحلی بر سر کریدور شمال-جنوب به رهبری روسیه و کریدور شرق-غرب با حمایت کشورهای قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان بخشی از یک پازل بزرگ رقابت ژئوپلیتیک است. جنگ‌های تجاری و استقرار نیروی نظامی در دریای خزر برای اطمینان از اینکه عبور و مرور کشتی‌ها از یک کریدورتوسط کشتی‌های عبوری از کریدور رقیب مختل نشوند، به ثبات منطقه‌ای لطمه می‌زند. روسیه همچنان قدرت مسلط در دریای خزر است، اگرچه نفوذ آن در حال کاهش است. ناوگروه روسیه در خزر، دیگر تنها نیروی مهم در این دریا نیست. استفاده گسترده مسکو از کشتی‌های خود در جنگ علیه اوکراین و برای ترانزیت از طریق کانال ولگا-دن، باعث کاهش بیش از پیش حضور روسیه در خزر شده است.

source

توسط wikiche.com