حسین عبدی سوژه روز فوتبال ماست. او با نوجوانان در جام جهانی بزرگی کرده و در تمام محافل فوتبالی حرف آینده او و این بچههاست
پیدا کردن یک مربی در کوران مسابقات جام جهانی سختترین کار برای اهالی رسانه است. مربیان در این میدان بزرگ روی کار فنی و تیم خود تمرکز دارند و در همان کنفرانسهای مطبوعاتی قانونی که قبل و بعد از بازی برگزار میشود، به زور و به زحمت پاسخگوی سوالات هستند چه رسد به اینکه بخواهی از هزاران کیلومتر آن طرفتر آنها را در اردو پیدا کنی!
بعد از نتایج درخشان تیم ملی نوجوانان تمام شبکههای تلویزیونی، رادیویی و رسانههای مکتوب و خبرگزاریها به دنبال راهی برای ارتباط با «حسین عبدی» سرمربی موفق تیم ملی بودند. به لطف «امیر مهدی علوی» مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال که از همکاران قدیمی ماست، موفق به انجام این کار شدیم.
عبدی جلسه آنالیز داشت اما با روی گشاده پاسخگوی خبر ورزشی شد که همین جا هم از بابت این وقت از کاپیتان سابق پرسپولیس بسیار سپاسگزاریم.
آقای عبدی ضمن تشکر از وقتی که به ما دادید بابت نتایج و نمایش شاگردانتان تبریک میگوییم.
من هم از شما ممنونم. از تمام رسانههایی که به تیم ملی نوجوانان بها دادند، به این بچهها که آینده سازان فوتبال مملکت هستند و اینجا تلاش میکنند تا پرچم ایران را بالا ببرند.
تک تک مصاحبههای شما مورد توجه اهالی فوتبال قرار گرفته، وقتی میتوانید اینقدر خوب فرهنگسازی کنید چرا کم مصاحبه کنید؟
شما لطف دارید اما اینجا تمام وقت و تمرکز ما روی مسابقات است. برای دقیقه به دقیقه هر مسابقه برنامه داریم و خودمان را برای شرایط مختلف آماده میکنیم. در کل اینکه بین هر دو بازی واقعاً زمانی برای هیچ کاری نیست، در تماس قبلی شما من سر شام بودم و همین حالا باید به جلسه آنالیز بروم. ما اینجا برای انجام وظیفه و بالا بردن پرچم کشور آمدهایم و باید کارمان را درست انجام دهیم. حالا بماند اینکه ما هنوز به مسابقات نیامدهایم و چون در گروه برزیل و انگلستان – دو ابر قدرت فوتبال جهان که در همه عرصهها مدعی هستند – قرار گرفتیم بودند کسانی که میگفتند اصلاً چرا این تیم باید اعزام شود؟ اینها کیسه گل میشوند و …!
اینجا بحثی هست که شما حتی برای اعزام به اندونزی هم تا دقیقه ۹۰ مشکل داشتید و نمیدانستید چه خواهد شد!
ما برای اردوهای تدارکاتی و بازیهای دوستانه تا دقیقه ۹۰ مشکل و ابهام داشتیم اما برای جام جهانی مسئلهای نبود. طبق قانون اندونزی از ۴ روز قبل از شروع مسابقات پذیرای تیمهاست ولی ما میخواستیم ۶ روز قبل بیاییم تا با شرایط آب و هوایی بدن بازیکنان آشنا شود. ماجرا بر سر آن دو روز اختلاف بود نه کلیت حضور در اندونزی.
ما تک تک مصاحبههای شما را منتشر کردهایم و خوانندگان خبر ورزشی در جریان چگونگی تشکیل این تیم و هدفگذاری شما هستند. کار بزرگتان را هم که همه دنیا دیدند، نتایج و نمایش درخشان. این حسین عبدی تا حالا کجا بود؟
شما لطف دارید اما شخصیت من به گونهای نیست که بتوانم در هر شرایطی کار کنم. شرایط حاکم بر فوتبال ما پذیرای امثال حسین عبدی نیست. من در تمام این سالها خارج از کشور در دانشگاه درس میدادم همزمان کار مربیگری هم میکردم.
شما از معدود کسانی هستید که در این فوتبال پرولایسنس حرفهای از یوفا دارند!
بله من از انگلستان این مدرک را گرفتم و جالب است بدانید که ۸ سال طول کشید. به خاطر حسین عبدی بودن در دو هفته به من مدرک ندادند و علاوه بر فوتبال دروسی مثل روانشناسی یا جامعه شناسی هم باید میخواندیم، چرا که به طور مستقیم در کار فوتبال تاثیر دارند.
چقدر از این رفتارها و حرفهای شما با نگاه انتقال این فرهنگ به آیندگان است؟
من بچههایم را رهبر و لیدر بار میآورم. درست است که هر تیم یک کاپیتان دارد و همه باید از او حرف شنوی داشته باشند اما هر بازیکن باید در لحظه بهترین و درستترین تصمیم را بگیرد. باید توانایی رهبری داشته باشد و آنها جوری آموزش دیدهاند که همین حالا کار برای مربی بعدی آنها سخت است. مسلماً در آینده مربیان خوبی خواهند شد و من برای فرهنگ سازی آنها همه کاری میکنم.
فرهنگ عذرخواهی و احترام شما به پخش اذان خیلی سر و صدا کرد.
من تا به کاری باور نداشته باشم انجامش نمیدهم. اهل شوآف نیستم و برای خوشایند کسی حرف نمیزنم. باور دارم که وظیفهام را انجام دادم و بابتش انتظار تقدیر و تشکر ندارم. تیم ملی برای همه مردم است و اگرنتیجهای که ما میگیریم باعث ناراحتی مردم شود، باید از آنها عذرخواهی کنیم. بچههایم باید یاد بگیرند که در قبال پیراهن تیم ملی و پرچم مسئولیت دارند.
این داستان جمع کردن موبایل هم در فوتبال ما کمیاب است.
ما اینجا برای ماموریت آمدهایم، سفر تفریحی که نیست! پس باید همه تمرکز و انرژی ما روی مسابقات باشد. اما خارج از این هم من واقعاً این موبایل را درک نمیکنم! چرا باید بازیکن یا مربی حرفهای حتی بخش کوتاهی از وقتش را برای موبایل و فضای مجازی بگذارد؟ من خودم هم در تیم و اردو و تمرین موبایل دستم نمیگیرم و تنها سرپرست و مدیر تدارکات برای هماهنگیها اجازه حمل موبایل دارند. برای صحبت با خانوادهها هم نظم و برنامه داریم و بر اساس آن بازیکنان صحبت میکنند.
بزرگان فوتبال از سردار آزمون و یحیی گل محمدی تا علی پروین و امیر قلعه نویی از شما و تیمتان حمایت کردند. این حمایت چه تاثیری در روحیه شما داشت؟
من از همه ممنونم. از تک تک کسانی که در تمام این یک سال و نیم به ما کمک کردند. در جواب شما باید بگویم پیام بزرگان فوتبال روحیه و احساسی وصف ناپذیر برای این بچهها داشت. اما نمیتوانم از کمکهای دیگران نگویم، آقای زاکانی و آقای آخوندی در شهرداری خیلی به ما کمک کردند. در فدراسیون فوتبال همه در حد بضاعت کمک کردند و شاید راضی نباشد اما من باید از مهدی طارمی هم اسم ببرم.
جالب است، چیزی در مورد طارمی نشنیده بودیم!
میدانید که خیلی از بچههای ما به لحاظ مالی در شرایطی نیستند که بتوانند ۱۵ میلیون پول کفش بدهند. کسانی هم که کمک میکنند نهایتاً یک جفت کفش برای بچهها تهیه میشود. کفشها هم مثل سابق نیست و خیلی زود پاره میشوند. یکی از تمرینهای ما که همزمان شده بود با اردوی تیم ملی، یکی از بازیکنانم کفشش پاره شد. بیرون رفت تا چسب بزند و برگشت و گفت آقا مهدی گفته دو دقیقه بیا هتل المپیک! گفتم او با تو چه کار دارد؟ گفت نمیدانم! من در طول اردو بچهها را تنها جایی نمیفرستم، پس او را با سرپرست تیم فرستادم و وقتی برگشت بال درآورده بود. مهدی به او یک جفت کفش با اسم خودش داده بود. گویا در آن لحظه از آنجا رد میشده و دیده بود که این بچه بابت پاره شدن کفشش چقدر ناراحت است. مهدی بزرگی خود را نشان داد اما میدانید چه تاثیری روی این بچه گذاشت؟
شما بگویید!
این بچه بازیکن ثابت ما نبود و وقتی کفشش پاره شد، انگار دنیا برایش به آخر رسید. طارمی با آن کار امید و آینده را به این بچه هدیه داد. او آن شب با همان کفشهای مهدی خوابید و از فردا چنان انگیزهای داشت که امروز فیکس تیم ملی است و همه به او افتخار میکنیم. ببینید که با یک حرکت برای بچهها در این سن چطور میشود سرنوشت آنها را عوض کرد.
و این را میدانیم که شما با تست گرفتن از خیلی بچهها این الگو را نهادینه کردید!
این وظیفه یک سرمربی است که همه را ببیند و به همه فرصت بدهد. اینها بچههای خود من هستند نه امانت مردم دست من، من وظیفه دارم به آنها فرصت دهم. از این دست نمونهها در تیم بسیار داریم.
اما متاسفانه در فوتبال پایه ما مد شده که فقط بچههای خانوادههای ثروتمند میتوانند فوتبالیست شوند!
من خودم بچه پایین شهر و از صفر مطلق شروع کردم. بهتر از هر کسی شرایط این بچهها را درک میکنم. حتماً شما میدانید که آنها از چه موقعیت خانوادگی و مالی برخوردارند اما ما باید این فرصت را به استعدادها بدهیم تا زندگی خود و خانوادهشان را عوض کنند.
بحث را عوض کنیم، بعد از بازی با نیوکالدونیا به شما گفتند در مرحله بعد با اسپانیا بازی دارید و یک کری ریز هم برای اسپانیا خواندید!
بله من واقعاً در آن لحظه باور کردم که رقیب بعدی ما اسپانیاست. من خودم همیشه از بازی با بزرگان استقبال کردم و باور دارم که هرچه با تیمهای بزرگتر بازی کنیم به نفع فوتبال ماست. اما خواست خدا چنین بود که ما به مراکش بخوریم، شاید اسم اسپانیا کار ما را سختتر میکرد. البته که در جام جهانی هیچ تیمی ضعیف نیست و همه برای موفقیت میآیند.
شنیدیم مربی ژاپن برای بالا بردن روحیه تیمش فیلم بازی ما با برزیل را گذاشته، همانطور که کی روش در تیم ملی بزرگسالان برای تهیج بازیکنانش عکس سرمربی کره جنوبی را بالای تخت بازیکنان زد!
مسیر موفقیت در فوتبال علمی امروز مشخص است. مربی ژاپن از دوستان خوب من است، آنها با سنگال بازی داشتند که قد و قواره بازیکنانشان و قدرت بدنی آنها – که در این سن و سال فاکتور بسیار تعیین کنندهای است – قابل مقایسه با ژاپنیها نبود. او خودش به من گفت که برای تهییج بازیکنانش فیلم بازی ما با برزیل را گذاشته و گفته که وقتی ایران میتواند قهرمان ۴ دوره جام جهانی را ببرد، ما هم میتوانیم سنگال را ببریم. دو هیچ بردند و صعود کردند، نتایج ما و ژاپن به نفع کلیت فوتبال آسیاست.
نمیخواهیم خیلی وقت شما را بگیریم. اینجا در تهران صحبت از آینده حسین عبدی سوژه محافل فوتبالی است!
الان تمرکز من روی جام جهانی و بازیهای تیم ملی است. برای آینده هم تصمیمی دارم که بعد از مسابقات اعلام خواهم کرد و شاید خیلیها شگفت زده شوند!
به بهانه مطرح شدن نام شما برای پرسپولیس فقط این سوال را دارم که ترجیح شخصی شما ادامه مسیربا همین تیم در سطوح ملی یا کار در عرصه باشگاهی است؟
در مورد این مسائل اصلاً صحبتی ندارم. من قبلاً سالها مربی پرسپولیس و در یک بازی سرمربی هم بودم که النصر را با گل طارمی بردیم. کلی بگویم که فضای حاکم بر فوتبال ایران و عدم صداقت چندان مطلوب من نیست. در مورد تیم ملی هم فقط این را میگویم که این تیم را باید حفظ کرد. حسین عبدی مهم نیست، بودن یا نبودن من مهم نیست اما اگر میخواهیم به المپیک برویم، باید این تیم حفظ شود. تمام تیمهای حاضر در جام جهانی به محض بازگشت به کشورشان برای مسابقات جوانان آینده استارت میزنند و بعد امیدها و این چرخه در فوتبال ما ناقص است. ما بعد هر تورنمنت رسماً تعطیل میشویم و چند ماه مانده به تورنمنت دو سال بعد تازه میخواهیم تیم تشکیل دهیم و با این روش ۵۰ سال است که به المپیک نرسیدیم. اگر میخواهیم موفق شویم باید فرهنگ حاکم بر فوتبال عوض شود. باید کار کنیم، برنامه داشته باشیم و اصولی رفتار کنیم. افراد مهم نیستند، باید امکانات بیاریم. باید به این بچهها برسیم اردو و بازی تدارکاتی داشته باشیم. شک نکنید با همین حداقلها این بچهها پتانسیل آن را دارند که به راحتی به المپیک برسند.
source