ادمیرال مک ریون در یکی از سخنرانی های مطرح خود جملات جالبی را بیان می کند؛ «تخت خود را مرتب کنید در این صورت اولین وظیفه روز را بدرستی انجام داده اید و در صورت بد پیش رفتن روز، حداقل در اخر شب با یک تخت مرتب روبه رو خواهید بود». مغز ما انسان ها برمبنای سیستم Task & Reward (وظیفه و پاداش) مدت هاست که طی روند تکامل، این گونه ی سرکش را به سمت اهداف بیشتر و جاه طلبانه تر رهسپار کرده است و دوپامین آزاد شده برای هر هدف و وظیفه موفق ،انگیزه و انرژی لازم او برای حرکت بسمت وظیفه بعد را تامین کرده است. حتما بارها در سخنرانی های انگیزشی و یا جلسات ارتقا فردی شنیده اید که برای کار های خود To Do List تهیه کنید چرا که پس از تیک زدن هر کار کامل، انرژی لازم برای خیز به سمت هدف بعدی را خواهید داشت. با این اوصاف تا حدودی با دلیل اینکه چرا بازی House Flipper 2 قرار است عنوان لذت بخشی باشد آشنا شدید؛ وظایف پشت سر هم و پیشروی در برنامه ای دلچسب. ساخته استودیو Frozen District که در عین سادگی قادر خواهد بود ساعت ها شمارا سرگرم کند. تلفیقی رقیق از مهندسی و خدمات و رنگ آمیزی و…در قالبی آرامش بخش که زمانی که حال چیزی جز چیل کردن! ندارید می توانید به آن پناه ببرید. همانطور که انتظار می رود قرار نیست در این سبک عناوین با داستانی پیچیده و چند لایه رو به رو باشیم و داستان صرفا بهانه ایست تا چرخ دنده های گیم پلی به حرکت در بیایند.بعد از نقل مکان به یک شهر کوچک دوست قدیمی شما تام  که می داند مهارت کافی دارید و بدنبال چند اسکناس بیشتر در جیب خود می گردید، با شما تماس می گیرد؛ و این آغاز ماجراجویی شما از یک نظافت کار ساده تا یکی از بزرگترین دلالان ملک شهر است!

دراین میان بدنبال پیشرفت کاری شما تعاملات و درخواست های بیشتری بسمتتان سرازیر خواهند شد و از سوی دیگر برای دادن اندک عمقی به داستان، خانواده ی این فرزند جاه طلب که می خواهد روی پای خودش بایستد،گه گاه جویای حال او می شوند و اورا در جریان وقایع خانه می گذارند.اما می رسیم به بزرگترین عامل خلق این اثر یعنی گیم پلی.گیم پلی این عنوان را از دو جهت می توان بررسی کرد،اول برای مخاطبان کژوال و دوم مخاطبان آشنا و دل باخته ی این سبک.از دیدگاه اول بازی ملقمه ی دلنشینی از وظایف دوپامین زاست .به یاد بیاورید زمانی را که بچه بودید و از طرف والدینتان وظیفه داشتید حیاط خانه را تمیز و مرتب کنید.حس خوب پس از انجام آن وظیفه هنوز نوستالژی زا بوده  و این تحریک حسی ریشه در ساختار مغز ما انسان ها دارد.ساختار گیم پلی بر مبنای همین حقه  ساده شمارا ساعت ها در پای بازی خواهد نشاند و در لابه لای کار هایی که احساس می کنید کم کم در آن ها استاد کار شده اید،غرق خواهد کرد.وظایفی که از یک تمیز کاری ساده شروع شده و به  احیا 0 تا 100 یک خانه ختم خواهند شد.خالقان بازی حتی پا فراتر گذاشته و با اضافه کردن بخش سندباکس مرز هارا برای خلاقیت بازی باز بی اعتبار می کنند.دراین قسمت شما قادر خواهد بود خانه ی دلخواه خود را در نهایت جزییات طراحی و پیاده سازی کنید و از سوی دیگر با اضافه کردن وظایف و سوییچ به پلی مود در مرحله خود ساخته ی خود و دنیای خلق شده ی پس آن ،قدم زده و آن را با بقیه به اشتراک بگذارید.شاکله ی اصلی گیم پلی اگرچه بر احیای خانه ها استوار است،اما در دل خود ASMR های لذت بخش،Rage House های نجیبانه،مینی گیم های Hidden Object  و طیف وسیعی از فعالیت ها، که تا سیم کشی ساختمان نیز می رود ،را شامل می شود که می تواند ساعت ها شمارا در دنیای صلح آمیز خود و بدون هیچ گونه اصطکاک تنشی جا دهد.از سوی دیگر شاهد ارتقا یکی از بخش های اصلی بازی یعنی Assembly هستیم که جزییات دلچسب آن می تواند بازی باز را در حد یک آماتور با قواعد ساخت و پیاده سازی بسیاری از متعلقات خانه آشنا کند که مسلما تجربه ای استاندارد و جذاب برای علاقه مندان خواهد بود.در این قسمت شاهد چالش های زمانی و یا عملیاتی خواهیم بود که می توانند به ظریف کاری بیشتر بازی باز منجر شوند. با این حال وجود برخی چالش های بیشتر و درگیر کننده تردر کلیت گیم پلی و بخش داستانی بازی، می توانست روح عاشقان این سبک را بیش از پیش سیراب کند اما از طرفی اضافه کردن این چالش ها با ذات آرامش بخش بازی زاویه پیدا می کرد ،ازین رو سازنده با فدا کردن یک لبه ی شمشیر به لبه ی دیگر آن پناه برده است.اما می رسیم به دیدگاه دوم در بررسی این عنوان و از دید بازی باز های استخوان خرد کرده ی این سبک:در یک کلام یک آرمانشهر مینیاتوری!

در نهایت می توان گفت از نظر گیم پلی با عنوانی رو به رو هستیم که سازنده در آن با نیم نگاهی به مخاطبان جدید،مخاطبان اصلی خودرا به خوبی می شناسد و با تاکید بر همین موضوع اثری خلق کرده است که کاملا مطابق با استاندارد های این سبک بوده وحتی در زمینه هایی به بالاتر از آن سر کشی می کند. در خلق یک اتمسفر آرام و دل پذیر بدون شک یکی از موثر ترین المان ها، افکت های صدا و موسیقیست.صدا های پس زمینه و و آهنگ های آن همواره در خدمت این مهم قرار گرفته و با لیست دلنشین اما کمتر متنوعی از موسیقی های آرامش بخش و دل انگیز رو به روییم که به چرخه ی کارهای تکراری، روح تزریق کرده و تنش رامی کاهد و شما تنها زمانی که موسیقی برای چند لحظه قطع می شود با خود خواهید گفت چند ساعت است که مشغول این خانه ام؟!اما از سوی دیگر بهتر بود با توجه به وجود اقلیم های متنوع از موسیقی های مرتبط و نزدیک تر به هر محیط استفاده  می شد تا حس غرق شدگی دوچندان بشود. افکت های تعامل با هر ابزار در تراز مناسب قرار داشته و به خوبی حس ASMR گونه چیدن آجر ها روی یکدیگر ویا Rage House های نجیبانه هنگام تخریب دیوارها را منتقل می کنند؛اما همچنان وجود تنوع قابل توجه در برخورد با زباله های متفاوت و یا تعامل با ابزار آلات با سطوح مختلف می توانست به هرچه بیشتر عمق گرفتن این سمفونی شلخته کمک کند که متاسفانه این امر رخ نداده است.

یکی از تغییرات مشهود این عنوان نسبت به نسخه قبل حرکت بسمت رنگ های گرم و سورئال به جای رنگ ها و طراحی های تیره و نسبتا رئال تر نسخه اول است.برخلاف نسخه اول که سعی داشت بطور غیر مستقیم دنیای شبیه به واقعیت تری ترسیم کند دراین نسخه با رنگ های گرم و شاد تری روبه روییم که گویی قصد دارند شمارا به دنیای انیمیشن های کودکی ببرند.از طرفی اگرچه محدودیت های موتور یونیتی دست طراحان را بطور کامل باز نمی گذارد اما طیف گسترده ای از آلات منزل با جزییات مناسب در بازی گنجانده شده اند که قابل تحسین است.همچنین در طراحی لوکیشن ها و اقلیم های مختلف سعی شده تا حد قابل قبولی القای حضور رخ دهد اما به هیچ عنوان حتی نزدیک به عناوین مدعی دراین حیطه نمی شود.با این حال نگاهی سرسری به محیط اطراف خالی از لطف نیست.اگرچه تعاملات حداقلی با این محیط ها برای بازیباز ممکن است اما وجود برخی فعالیت ها ویا آزادی عمل های گسترده تر می توانست در موفقیت بیشتر این بخش از بازی موثر باشد.در مجموع از حیث گرافیک هنری شاهد عنوانی جذاب هستیم که در لابه لای گرافیک فنی قابل قبول خود تا حد مناسبی در خدمت این تجربه قرار می گیرد.

اگر از عاشقان این سبک هستید مسلما از قبل با این عنوان آشنایی داشته و بسمت آن کشیده شده اید ؛اما اگر صرفا به دنبال تجربه ای آرام و بی دردسر و پر از وظایف گوناگون ، متنوع و در خور یک شبیه ساز استاندارد هستید و یا حتی قصد دارید بازیسازی را یاد بگیرید(خصوصا علاقمندان به موتور یونیتی)بی شک تجربه این عنوان برای شما خالی از لطف نخواهد بود.

امتیاز بازی‌سنتر – 7.5

7.5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: گستردگی و تنوع قابل قبول طراحی ها و فعالیت ها توجه مناسب به جزییات خصوصا در بخش Assembly خلق اتمسفری ارامش بخش که می توان ساعت ها در آن به فعالیت پرداخت نقاط ضعف: تنوع کم موسیقی زمینه و عدم بهره بری از تاثیر اقلیم برآن عدم وجود چالش های نسبتا سخت این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است

User Rating: Be the first one !

source

توسط wikiche.com