انشای دانش آموزی درباره ساحل دریا در غروب پاییز

انشا در مورد ساحل دریا در غروب پاییز

انشا با موضوع ساحل دریا در غروب پاییز به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا ساحل دریا در غروب پاییز

در یکی از روزهای پاییزی، وقتی که خورشید در حال غروب کردن بود، به ساحل دریا رفتم. نسیم خنکی که از سمت دریا می‌وزید، به آرامی صورتم را نوازش می‌کرد و بوی تازه و دلپذیر دریا را به مشام می‌رساند. ساحل در این زمان از روز، چهره‌ای آرام و دلنشین داشت که هر بیننده‌ای را به خود جذب می‌کرد. آسمان در حال تغییر رنگ بود؛ از آبی روشن به نارنجی و سپس به سرخ و بنفش. این رنگ‌ها در آب دریا بازتاب می‌یافتند و منظره‌ای شگفت‌انگیز و بی‌نظیر را خلق می‌کردند. امواج دریا به آرامی به ساحل می‌خوردند و صدای آرامش‌بخش آنها همچون موسیقی طبیعت بود.

هر موجی که به ساحل می‌رسید، ذراتی از ماسه‌ها را با خود به دریا می‌برد و ردپایی کوچک از خود به جا می‌گذاشت. ساحل در این غروب پاییزی، پر از جذابیت و سحر بود. درختان نارگیل و نخل‌های بلند که در کنار ساحل قرار داشتند، با باد ملایم پاییزی به آرامی می‌رقصیدند. برخی از برگ‌های زرد و نارنجی‌شان روی شن‌های ساحل می‌افتادند و ترکیبی زیبا از رنگ‌ها را به وجود می‌آوردند. گذراندن لحظاتی در این محیط آرامش‌بخش، فرصت خوبی بود تا از شلوغی‌های روزمره فاصله بگیرم و به صدای طبیعت گوش بسپارم.

قدم زدن بر روی شن‌های نرم ساحل، حس خوبی به من می‌داد و هر قدمی که برمی‌داشتم، احساس می‌کردم بخشی از خستگی‌های روزانه‌ام از بین می‌رود. در دوردست‌ها، چند قایق کوچک دیده می‌شدند که آرام در حال حرکت بودند و ماهیگیرانی که آخرین تلاش‌های خود را برای روزی پر از ماهی انجام می‌دادند. دیدن این صحنه‌ها، نشان از زندگی و تلاش بود، حتی در لحظات آرامش‌بخش غروب پاییزی. به تدریج، هوا تاریک‌تر شد و نورهای کم‌رنگ ستارگان در آسمان پدیدار شدند. این پایان روز بود و آغاز شبی دیگر. اما لحظاتی که در این غروب پاییزی در ساحل دریا گذراندم، به یادم خواهد ماند و همیشه مرا به یاد زیبایی‌های طبیعت و آرامش بی‌پایان آن می‌اندازد.

انشا گفت و گوی خیالی ماهی و تور

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

source

توسط wikiche.com