ترجمه و معنی درس ششم عربی دهم نظری صفحه ۶۲

ترجمه درس ششم عربی دهم

در ادامه با ترجمه و معنی درس ششم از کتاب عربی دهم رشته های رياضی – فيزيک و علوم تجربی با عنوان ذوالْقَرنَين آشنا می‌شوید. با دانشچی همراه باشید.

ترجمه درس ۶ عربی دهم

کانَ ذُوالقَرنینِ مَلِکاً عادِلاً موَحِّداً

ترجمه: ذوالقرنین پادشاه عادل یکتاپرستی بود.

و کانَ یَحْکُمُ مَناطِقَ واسِعَهً مِنَ الاْرَضِ .

ترجمه: و در مناطق گسترده ای از زمین حکومت می کرد.

ذُکِرَ اسْمُهُ فی الْقُرآنِ.

ترجمه: نام ذوالقرنین در قرآن ذکر شده است.

لمَّا اسْتَقَرَّتِ الْاوضاعُ لِذی الْقَرنَینِ، سارَ معَ جُیوشِهِ الْعَظیمَهِ نَحْوَ الْمَناطِقِ الْغَربیَّهِ مِنَ الْاَرْضِ یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوْحیدِ وَ مُحارَبَهِ الظُّلْمِ وَ الْفَسادِ.

ترجمه: هنگامی که شرایط برای ذوالقرنین استقرار یافت، همراه با سپاه عظیمش به سمت مناطق غربی زمین به راه افتاد درحالیکه مردم را به یکتاپرستی و جنگ با ظلم و فساد دعوت می کرد.

فَکانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِهِ فی مَسیرِهِ بِسَبَبِ عَدالتَهِ، وَ یَطْلُبونَ مِنْهُ أنَ یَحْکُمَ وَ یُدیرَ شُؤونَهُم،

ترجمه: از این رو مردم در مسیرش به دلیل عدالت ورزی او به او خوشامد می گفتند. و از او می خواستند که حکمرانی کند و امور ایشان را اداره کند.

حَتَّی وَصَلَ إلِیَ مَناطِقَ فیها مُستَنقَعاتٌ میاهُها ذاتُ رائِحَهٍ کَریهَهٍ.

ترجمه: تا اینکه ذوالقرنین به مناطقی رسید که در آن مرداب هایی وجود داشتند که آب های آن بدبو بود.

وَ وَجَدَ قُرْبَ هٰذِهِ المْستَنقَعاتِ قَوْماً مِنْهُم فاسِدونَ وَ مِنْهُم صالِحونَ.

ترجمه: و نزدیک این مرداب ها قومی را یافت که برخی از ایشان فاسد و برخی صالح و درستکار بودند.

فَخاطَبَهُ اللهُّٰ فی شَأنِهِم وَخَیَّرَهُ فی مُحارَبَهِ الْمُشْرِکینَ الْفاسِدینَ مِنْهُم أَوْ إِصْلاحِهِم وَهِدایَتِهِم.

ترجمه: پس خداوند درباره امور ایشان ذوالقرنین را خطاب قرار داد و او را درمورد جنگ با مشرکان فاسد یا اصلاح و هدایت ایشان صاحب اختیار کرد.

فَاخْتارَ ذوالْقَرنَینِ هِدایَتَهُم، فَحَکَمَهُم بِالْعَدالَهِ وَ أَصْلَحَ الْفاسِدینَ مِنهُم .

ترجمه: پس ذوالقرنین هدایت آن ها را انتخاب کرد، پس با ایشان بر اساس عدالت حکومت کرد و فاسدان آن ها را اصلاح نمود.

ثُمَّ سارَ معَ جُیوشِهِ نَحْوَ الشَّرقِ. فَأَطاعَهُ کَثیرٌ مِنَ الْاُمَمِ وَ اسْتَقبَلوهُ لِعَدالَتِهِ .

ترجمه: سپس همراه سپاهش به سمت مشرق حرکت کرد. پس بسیاری از امت ها از او اطاعت کردند و به دلیل عدالتش او را مورد استقبال قرار داند.

وَ بَعدَ ذٰلک سارَ نَحوَ الشَّمالِ، حَتَّی وَصَلَ إلِیَ قَومٍ یَسکُنونَ قُرْبَ مَضیقٍ بَینَ جَبَلینِ مُرتَفِعَینِ،

ترجمه: و بعد از آن به سوی شمال رهسپار گشت. تا اینکه به قومی رسید که نزدیک تنگه ای میان دو کوه مرتفع سکونت داشتند.

فَرَأَی هٰؤلاءِ الْقَومُ عَظَمَهَ جَیشِهِ وَ أَعمالَهُ الصّالِحَهَ، فَاغْتَنَمُوا الْفُرصَهَ مِنْ وُصولِهِ ؛

ترجمه: پس این قوم عظمت سپاه ذوالقرنین و کارهای شایسته اش را دیدند، از این رو فرصت رسیدن به او را غنیمت شمردند.

لِاَنَّهُم کانوا فی عَذابٍ شَدیدٍ مِنْ قَبیلَتینِ وَحشیَّتَینِ تَسکُنانِ وَراءَ تِلکَ الْجِبالِ؛ فَقالوا لَهُ:

ترجمه: چرا که ایشان از جانب دو قبیله ای وحشی که پشت آن کوه ها زندگی می کردند دچار عذاب شدیدی بودند. از این رو به ذوالقرنین گفتند:

إنَّ رِجالَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ مُفسِدونَ یَهجُمونَ عَلَینا مِنْ هٰذَا الْمَضیقِ؛ فَیُخَرِّبونَ بُیوتَنا وَ یَنهَبونَ أَموالَنا، وَ هاتانِ الْقَبیلَتانِ هُما یَأجوجُ وَ مَأجوجُ.

ترجمه: همانا مردان این دو قبیله فاسد هستند و از این تنگه به ما هجوم می آورند؛ از این رو خانه های ما را خراب می کنند و اموال ما را به غارت می برند. این دو قبیله همان یاجوج و ماجوج هستند.

لِذا قالوا لَهُ: نَرْجو مِنکَ إغِلاقَ هٰذَا الْمَضیقِ بِسَدٍّ عَظیمٍ،

ترجمه: از این رو به ذوالقرنین گفتند: از تو خواهش می کنیم که این تنگه را با سد بزرگی ببندی

حَتَّی لا یَستَطیعَ الْعَدوُّ أَن یَهْجُمَ عَلَینا مِنهُ؛ وَ نَحنُ نُساعِدُکَ فی عَمَلِکَ هٰذا؛

ترجمه: برای اینکه دشمن نتواند از این تنگه بر ما هجوم آورد؛ و ما تو را در این کارَت یاری می کنیم.

بَعدَ ذٰلِکَ جاؤوا لَهُ بِهَدایا کَثیرَهٍ، فَرَفَضَها ذوالقَرنینِ وَ قالَ:

ترجمه: بعد از آن هدایای فراوانی برای ذوالقرنین آوردند. پس ذوالقرنین آن هدایا را رد کرد و گفت:

عَطاءُ اللّٰهِ خَیرٌ مِنْ عَطاءِ غَیرِهِ، وَ أَطلُبُ مِنکُم أَنْ تُساعِدونی فی بِناءِ هٰذَا السَّدِّ.

ترجمه: عطا و بخشش خداوند بهتر از عطای غیر اوست. و از شما می خواهم که در ساخت این سد مرا کمک کنید.

فَرِحَ النّاسُ لِذٰلِکَ کَثیراً. أَمَرَهُم ذوالْقَرنَینِ بِأَنْ یَأتوا بِالْحَدیدِ وَ النُّحاسِ، فَوَضَعَهُ فی ذٰلِکَ الْمَضیقِ

ترجمه: مردم به خاطر آن بسیار شادمان شدند. ذوالقرنین به ایشان فرمان داد که آهن و مس بیاورند و پس آن را در آن تنگه قرار داد.

وَ أشَعَلُوا النّارَ حَتَّی ذابَ النُّحاسُ وَ دَخَلَ بَینَ الْحَدیدِ، فَأَصْبَحَ سَدّاً قَویّاً أَمامَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ،

ترجمه: و آتش را روشن کردند تا اینکه مس ذوب شد و در میان آهن قرار گرفت. پس به سد قوی در برابر این دو قبیله تبدیل شد.

فَشَکَرَ الْقَومُ الْمَلِکَ الصّالِحَ عَلَی عَمَلِهِ هٰذا

ترجمه: پس این قوم از این پادشاه صالح به دلیل این کارش تشکر کردند.

وَ تخَلصَّوا مِن قَبیلَتَی یَأجوجَ وَ مَأجوجَ

ترجمه: و از دست دو قبیله یاجوج و ماجوج رهایی یافتند.

وَ شَکَرَ ذوالْقَرنَینِ رَبَّهُ عَلَی نَجاحِهِ فی فُتوحاتِهِ.

ترجمه: و ذوالقرنین پرودگارش را به دلیل موفقیتش در فتوحاتش (پیروزی هایش) شکر کرد.

اختصاصی-دانشچی

source

توسط wikiche.com