مشاوره سئو سایت
قبلاً توییتی ارسال کردم که مردم را تشویق میکرد تا اندی موری تنیسور بریتانیایی را دنبال کنند. اندی در حال حاضر در حال ارسال بهروزرسانیهای توییتر از پکن است، جایی که به زودی در آن رقابت خواهد کرد. این موضوع باعث شد تا کوین وبلاگی درباره نحوه استفاده موری از توییتر برای بهبود شهرت آنلاین خود بنویسد. با این حال، همانطور که در نظرات اشاره کردم، او در حال حاضر توسط حدود 150 نفر دنبال میشود، بنابراین بعید است که تأثیر عمدهای بر نظر مردم در مورد او داشته باشد، علیرغم اینکه او حساب توییتر خود را از صفحه اصلی سایت رسمی خود تبلیغ میکند.
این باعث شد به این فکر کنم که توییتر باید چه کاری انجام دهد تا، همانطور که فیس بوک، به جریان اصلی تبدیل شود. به ذهنم رسید که در حالی که اندی موری یک ورزشکار شناخته شده است، او لزوما هیجان انگیزترین فرد در جهان نیست و به روزرسانی های او به سختی فریاد می زند "مرا بخوان". من فکر کردم آنچه توییتر به آن نیاز دارد این است که شخصی مانند کانیه وست شروع به استفاده از این سرویس کند: او بین طیف وسیعی از مردم بسیار محبوب است، او بامزه، باحال است و وبلاگش ارزش خواندن را دارد. اگر فقط کانیه استفاده از توییتر را شروع میکرد — او آن را در مقابل مخاطبان بسیار گستردهتری قرار میداد، که ممکن است در واقع به توییتر اجازه دهد تا به درستی درباره نحوه کسب درآمد از خود فکر کند.
یک نظریه نسبتاً مناسب، و امیدوارم که شما موافق باشید. اما تنها یک مشکل وجود دارد: کانیه در حال حاضر از توییتر استفاده می کند و حتی از اندی موری فالوورهای کمتری دارد. پس چرا افراد مشهوری مانند کانیه و اندی نمی توانند توییتر را وارد جریان اصلی کنند؟ خوب، من فکر می کنم که یک سری دلایل وجود دارد.
اولاً، ارتقاء وجود دارد. در حالی که موری از صفحه اصلی خود به توییتر اشاره می کند، این کار از طریق بنری انجام می شود که تغییر می کند، بنابراین همه پیوند به توییتر (یا توضیح چیستی آن) را نمی بینند. و در مورد کانیه، من سایت او را جستوجو کردم اما چیزی برای تبلیغ حساب توییتر او در هیچ کجا پیدا نکردم. شاید اگر او آن را به همان اندازه که وبلاگش (یا حتی از وبلاگش) تبلیغ می کند، بیشتر از برخی از حساب های اسپم که من دیده ام، دنبال کننده داشته باشد. برای قرار دادن 120 فالوور عجیب او، حساب 10 داونینگ استریت بیش از 3000 نفر دارد. به طور واضح، حساب داونینگ استریت به طور برجسته در صفحه اصلی داونینگ استریت پرچم گذاری شده است.
داونینگ استریت همچنین درس مفید دیگری را برای موری و کانیه ارائه میکند: آنها درگیر گفتگو میشوند (من میدانم که مکالمه در خطر تبدیل شدن به کلمهای بیمعنی است، اما در این مورد مناسب است). به عنوان مثال، داونینگ استریت بیش از 4000 نفر را دنبال می کند و در ازای آن 3696 فالوور دارد (اگرچه می توانم بگویم که آنها واقعاً باید هدفشان این باشد که دنبال کنندگان بیشتری نسبت به افرادی که دنبال می کنند داشته باشند). همچنین، وقتی مردم پیامهای @ را به خیابان داونینگ میفرستند، اغلب پاسخ میدهند. این بدان معناست که متوجه میشوید که این یک شخص واقعی است که حساب را اداره میکند (اگرچه گوردون براون واقعاً این کار را انجام نمیدهد) و احتمال نادیده گرفتن توییتهای او را کمتر میکند.
در مقابل، اندی موری فقط یک نفر (برادرش جیمی) را دنبال می کند، در حالی که کانیه اصلاً کسی را دنبال نمی کند. و با نگاهی به خطوط زمانی توییتر آنها، به نظر می رسد که آنها هرگز وارد گفتگو نمی شوند، اگرچه من مطمئن هستم که برخی از افراد سعی کرده اند با آنها تعامل داشته باشند. به نظر میرسد توییتهای کانیه چیزی جز پیامهای تبلیغاتی خستهکننده نباشد: این را با وبلاگ او مقایسه کنید، جایی که او بینش شگفتانگیزی در مورد افراد، مکانها، روندها، موسیقی و غیره که الهامبخش او هستند، میدهد و مشخص میشود که چرا وبلاگ او تا این حد محبوب است. و پروفایل توییتر او نیست.
بنابراین به نظر می رسد استفاده از توییتر کانیه وست برای محبوبیت بیشتر این سرویس کافی نیست. یا حداقل نه در حالی که حساب کاربری او معادل دیجیتالی یک برج عاج است، که افراد روابط عمومی او پیام های فروش را از آن بیرون می آورند. بنابراین از کجا می رود توییتر؟ دقیقا چه چیزی این سرویس را به زمان بزرگ سوق می دهد؟ شخصاً، من فکر می کنم که این ممکن است این کار را انجام دهد – به روز رسانی های آن هرگز خوشحال نمی شوند.
من مدیر سئو و رسانه های اجتماعی در آژانس بازاریابی دیجیتال Altogether Digital مستقر در لندن هستم. من همچنین در اینجا وبلاگ دارم و می توانید من را در توییتر اینجا پیدا کنید.