ناتالی مونرو، باستانجانورشناس دانشگاه کنتیکت که در نگارش هیچیک از دو مقاله مشارکت نداشته است، میگوید: «این فرضیهای معقول است.» بااینحال، او و برخی دیگر از پژوهشگران معتقدند شواهد ارائهشده به آن اندازه که بهنظر میرسد، قطعی و روشن نیست.
در یکی از مطالعات جدید به سرپرستی شان دوهرتی، دانشمند باستانشناس دانشگاه اکستر، بقایای استخوانهای کشفشده با دقت بالایی بررسی شد. پژوهشگران در این مطالعه اندازه و شکل این استخوانها را با اندازهگیریهای اسکلتی بیش از ۲۴۰۰ گربه وحشی و اهلی از سراسر اروپا و منطقه مدیترانه مقایسه کردند.
نتیجه بررسیها نشان داد حیوان کشفشده در قبرس به گونهای از گربهسانان به نام گربه وحشی اروپایی (Felis silvestris) تعلق داشته است. این گربه گونهای بزرگتر و نیرومندتر است که ارتباط نزدیکی با گربههای اهلی امروزی (Felis catus) یا نیای مستقیم آنها، یعنی گربه وحشی آفریقایی (Felis lybica) ندارد.
زمانی که گروه پژوهشی تحلیل مشابهی را روی دیگر بقایای منسوب به گربههای اهلی باستانی در نواحی مرکزی و جنوبشرقی اروپا انجام داد، مشخص شد آن حیوانات نیز درواقع گربههای وحشی اروپایی بودهاند. دوهرتی میگوید: «وقتی به این استخوانها نگاه میکنید، متوجه میشوید بسیار بزرگاند.» او همچنین اشاره میکند این بقایا اغلب در فواصل دور از سکونتگاههای انسانی و همراه بقایای حیوانات وحشی یافت میشوند.
تأیید نهایی ازطریق بررسی دیانای حاصل شد. پیشتر، دانشمندان گمان میبردند بسیاری از این گربهسانان، گربههای اهلی بودهاند؛ زیرا در ژنوم میتوکندری آنها نوعی نشان ژنتیکی خاص با عنوان هاپلوگروه IV-A شناسایی شده بود (این ویژگی تنها در گربههای اهلی و گربههای وحشی آفریقایی مشاهده بود). اما براساس یافتههای تیم دوم به سرپرستی کلودیو اوتونی، متخصص ژنتیک باستانی از دانشگاه رم تورورگاتا، دیانای هستهای این نمونهها (که معیار طلایی برای شناسایی گونهها محسوب میشود) تأیید کرد این حیوانات گربههای وحشی اروپایی بودهاند.
تیم پژوهشی نتیجهگیری میکند که تلاقی میان گربههای وحشی اروپایی و گربههای وحشی آفریقایی، در دورههایی که قلمروهای زیستی آنها در اروپای باستان با یکدیگر همپوشانی داشت، بهاحتمال زیاد دلیل وجود نشان ژنتیکی هاپلوگروه IV-A در بقایای استخوانها است.
یافتههای مطالعات جدید، این فرضیه را که کشاورزان اولیه دست به اهلیسازی گربهها زدند و آنها را با خود به مناطق مختلف منتقل کردند، به چالش میکشد. بااینحال، مونرو تأکید میکند که همچنان این احتمال وجود دارد که گربه کشفشده در قبرس، در مراحل آغازین روند اهلیشدن بوده یا حتی ممکن است نمونهای از مسیری ناموفق در فرآیند اهلیسازی بوده باشد. بااینحال، دوهرتی میگوید: «حتی اگر بپذیریم گربه قبرس نوعی حیوان خانگی بوده، باز هم هزاران سال فاصله وجود دارد که در طی آن هیچ شواهدی از گربههای دیگر در دست نیست. این بدان معناست که باید به دنبال محلهای دیگری برای آغاز روند اهلیسازی گربهها باشیم.»
آن «محل دیگر» دوباره مسیر داستان را به مصر باستان بازمیگرداند. زمانی که تیم اوتونی ژنوم گربههای اهلی را با ژنوم گربههای وحشی آفریقایی از مناطق مختلف مقایسه کرد، مشخص شد گربههای وحشی شمال آفریقا بیشترین شباهت ژنتیکی را با گربههای اهلی دارند.
بیشتر بخوانید
براساس شواهد ژنتیکی جدید، منشأ اصلی گربههای اهلی احتمالاً آفریقا بوده، نه اروپا یا مناطق دیگر. ازطرفی، از آنجا که مشخص شده است گربههایی که قبلاً در اروپا بهعنوان گربههای اهلی شناسایی شده بودند، درواقع گربههای وحشی بودند، قدیمیترین نمونههای تأییدشدهی ژنتیکی از گربههای اهلی، گربههای مومیاییشده مصر باستان هستند که قدمتشان بین سالهای ۵۰۰ تا صفر پیش از میلاد تخمین زده میشود.
بازه زمانی مذکور با دوره اوجگیری دوبارهی آیینی مذهبی که در آن الهه باستت پرستش میشد، همزمان است. باستت، الههی باروری و سلامت در مصر باستان بود. نخستین بار نام او حدود سال ۲۸۰۰ پیش از میلاد در متون ظاهر شد. در ابتدا، باستت با سر شیر به تصویر کشیده میشد، اما از هزارهی اول پیش از میلاد به بعد، بهتدریج با سر گربه به نمایش درآمد.
تجزیهوتحلیل دیانای نشان میدهد بسیاری از گربههایی که قبلاً اهلی تصور میشدند، درواقع گربهوحشی اروپایی بودهاند
ارادت به باستت شکل خونینی به خود گرفت: زائران برای تهیه «مومیاییهای نذری» گربهها را بهعنوان بخشی از زیارت خود در معابد تقدیم میکردند. با افزایش تقاضا برای این قربانیها، مصریان باستان اقدام به تأسیس پرورشگاههایی برای نگهداری و پرورش انبوه گربهها کردند.
پژوهشگران برآورد میکنند که میلیونها مومیایی از این گربهها ساخته شد. تعداد آنها به حدی زیاد بود که در قرن نوزدهم، گربههای مومیاییشده به صورت تُنی از مصر به بریتانیا منتقل میشدند تا بهعنوان کود کشاورزی آسیاب و استفاده شوند. لارسون میگوید جمعآوری این تعداد گربه در مکان واحد (بهنوعی شبیه گلهداری) بهطور طبیعی به انتخاب گربههایی منجر میشد که بهتر با زندگی در کنار انسانها و گربههای دیگر سازگار بودند.
لارسون اظهار میدارد که گردآوری تعداد زیادی گربه در یک مکان، بهطور طبیعی نوعی فشار انتخابی شدید برای ویژگی «رام بودن» ایجاد میکرد؛ به این معنا که تنها گربههایی که رفتار آرامتر و سازگارتری با انسان و محیط اطراف داشتند، بقا پیدا و تولیدمثل میکردند.
source