1
نظریههای توطئه برای بسیاری از مردم عجیب یا افراطی به نظر میرسند، اما ریشه آنها در یک نیاز کاملاً انسانی نهفته است: تمایل به احساس اینکه زندگی ما معنا دارد. این نیاز اساسی به داشتن هدف، بسیاری از تصمیمات ما را هدایت میکند – چه تصمیمات خوب و چه تصمیمات بد.
جستجوی معنا و مسیرهای خطرناک
برای برخی افراد، این نیاز میتواند آنها را به مسیرهای خطرناکی بکشاند. در کتاب جدیدی با عنوان «جستجوی معنا»، روانشناس اجتماعی آری کروگلانسکی و روزنامهنگار دن راویو این موضوع را به طور عمیق بررسی کردهاند.
تحقیقات آنها بر پایه مطالعات روانشناسی گسترده و تجربیات شخصی خودشان استوار است، از جمله خاطرات کودکی که توسط تراوماهای تاریخی شکل گرفتهاند. این کتاب حاصل پروژهای در دانشگاه مریلند است.
اهمیت حس معنا
نیاز اساسی انسانها به اهمیت داشتن
«کارشناسان حوزه انگیزش انسانی معتقدند که تمام انسانها مجموعهای از نیازهای اساسی مشترک دارند، و هر آنچه افراد انجام میدهند یا از آن اجتناب میکنند در راستای برآورده کردن یکی یا چند مورد از این نیازهای اساسی است»، پژوهشگران توضیح دادند.
«نیاز به احساس اهمیت و ارزشمندی یکی از این نیازهای برجسته و اساسی است که تمام انسانها دارند.»
نقش پنهان اما قدرتمند
این نیاز اغلب خارج از سطح آگاهی ما عمل میکند، با این حال تأثیر عمیقی بر احساسات، رفتارها و باورهای ما میگذارد.
زمانی که افراد احساس میکنند اهمیت یا کرامت خود را از دست دادهاند، ممکن است به مکانهای افراطی روی آورند – گاه به باور روایتهای نادرستی که حس ویژه بودن یا کنترل به آنها میدهد.
ارتباط بین عدم قطعیت و باور
دنیای امروز: محیطی پر از بیثباتی
امروزه دنیا پر از عدم قطعیت است. بیثباتی مالی، ناآرامیهای سیاسی، جنگها و بحرانهای جهانی سلامت، محیطی ایجاد کرده که در آن مردم احساس آسیبپذیری میکنند.
از دست دادن اهمیت در دل بحران
«اما تنها عدم قطعیت نیست که برای بسیاری مشکلساز شده است»، نویسندگان اشاره کردند. «بلکه از دست دادن اهمیت و منزلتی است که این عدم قطعیت تداعی میکند.»
هنگامی که زندگی بیثبات میشود، افراد به سمت بدترین سناریوها متمایل میشوند: نگرانی از دست دادن خانه، شغل یا هویت فرهنگی. این ترس شکافی ایجاد میکند و نظریههای توطئه این شکاف را با پاسخهای ساده و مسیری روشن پر میکنند.
نظریههای توطئه به عنوان پاسخ به ترس
«از دست رفتن احساس اهمیت در سطح جهانی، مردم را مستعد پذیرش نوع خاصی از روایتها کرده است؛ روایتهایی که ترسها و نگرانیهایشان را به رسمیت میشناسند و موجودیت یا عاملی را مسئول نقشههای پلید برای تحقیر و تضعیف آنها معرفی میکنند»، پژوهشگران توضیح دادند.
جذابیت نظریههای توطئه
تعیین دشمن و دعوت به اقدام
نویسندگان نشان میدهند که نظریههای توطئه چگونه با تعیین یک دشمن و دعوت به اقدام، محبوب میشوند. این داستانها اغلب حول دشمنی مشترک میچرخند و القا میکنند که تنها راه بازپسگیری کرامت از دست رفته، مقاومت یا حتی خشونت است.
«بخشی مهم از این روایتها، دعوت به مبارزه علیه عامل یا عواملی است که مسئول این توطئههای شیطانی معرفی میشوند. در سالهای اخیر، شاهد گسترش نظریههای توطئهای بودهایم که طیف متنوعی از مقصران را دشمن معرفی کردهاند و خواستار مقابله شدید با برنامههای شیطانی آنها شدهاند.»
مثال مشهور: خزندگان بینبعدی
نمونهای شناختهشده، نظریهای است که توسط دیوید آیک ترویج شده، مبنی بر اینکه نژادی از خزندگان بینبعدی که خود را به شکل انسان درآوردهاند – از جمله رهبران جهان – مخفیانه در تلاش برای کنترل جهان هستند.
چرا نظریههای توطئه جذابند؟
«از دیدگاه روانشناختی، سوال واقعی این است که این نظریهها چه چیزی به مخاطبان دیوید آیک ارائه میکنند که آنها را به باور این ادعاها ترغیب میکند؟ در واقع، این نظریهها چیزهای زیادی عرضه میکنند. نخست، آگاهی از حقیقتی چنین رسوا و شوکهکننده باعث میشود فرد احساس کند خاص است، یکی از معدود افرادی که به حقیقت آگاه شدهاند»، نویسندگان نوشتند.
نظریههای توطئه باعث میشوند افراد احساس دیده شدن و ارزشمند بودن داشته باشند. آنها میتوانند حس تعلق و حتی امید ایجاد کنند. این موضوع به ویژه برای افرادی که در جامعه احساس حاشیهنشینی یا بیقدرتی میکنند، جذاب است.
نظریههای توطئه خلأ احساسی را پر میکنند
تأثیر انگیزش بر باور
تحقیقات روانشناسی مدتهاست نشان دادهاند که انگیزهها باورها را شکل میدهند. وقتی حس اهمیت یک فرد پایین است، او بیشتر به داستانهایی باور پیدا میکند که باعث میشود احساس قهرمانی یا برتری کند.
«نظریههای توطئه که با سرعتی برقآسا از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میشوند، مدعی شناسایی مقصران رنجهای جهانی هستند»، پژوهشگران توضیح دادند.
راهی مثبت برای پر کردن خلأ
«در زندگی خصوصی ما و در صحنه جهانی، چالش این است که راههایی پیدا کنیم تا اهمیت خود را از طریق پروژههای برد-برد افزایش دهیم، نه از طریق بازیهای تلخ و رقابتی با حاصل جمع صفر.»
قدرت خودآگاهی
شناخت انگیزههای درونی
این کتاب فقط به بیان مشکل بسنده نمیکند بلکه مسیر خروج را هم نشان میدهد. نویسندگان تأکید دارند که خودآگاهی کلید کار است.
بسیاری از مردم دقیقاً نمیدانند چه چیز آنها را هدایت میکند، و این ناآگاهی آنها را در برابر دستکاری و روایتهای مخرب آسیبپذیرتر میکند.
«مردم اغلب بیخبرند که چرا کاری را انجام میدهند یا چه انگیزههای اساسی در پس انتخابها، تصمیمات و اقداماتشان وجود دارد. با وجود این دشواریها، بهتر است با حقیقت درباره خودمان روبرو شویم و آن را مدیریت کنیم تا اینکه سرمان را در برف فرو ببریم.»
مزایای شناخت خود
شناخت نیازهای خود میتواند منجر به تصمیمگیریهای بهتر، روابط قویتر و حس هدفمندتری شود. همچنین میتواند در برابر باورهای نادرست که یک احساس سریع اما گمراهکننده از اهمیت را ارائه میدهند، محافظت کند.
محافظت از خود در برابر نظریههای توطئه
توجه به واکنشهای احساسی
بیشتر مردم متوجه نمیشوند که چه چیزهایی حتی انتخابهای روزمرهشان را شکل میدهد. نویسندگان پیشنهاد میکنند که به آنچه شما را از نظر احساسی تحت تأثیر قرار میدهد توجه کنید – چیزهایی مانند غرور، حسادت، تحسین یا شرم.
«اگر بتوانید به نوعی میزان اهمیت دادن به احساس ارزشمندی را در خود بسنجید، شدت واکنش خود به چالشهای مربوط به کرامتتان را درک کنید، شدت ناراحتی خود را هنگام تحقیر شدن توسط دیگران بسنجید، و بدانید چه چیزهایی باعث حسادت، همدلی یا تحسین شما میشوند، آنگاه میتوانید راهنماییهایی برای موفقتر پیمودن مسیر زندگیتان بیابید»، پژوهشگران نوشتند.
دفاعی در برابر دستکاری و ایدئولوژیهای مخرب
شناخت آنچه شما را به حرکت درمیآورد فقط یک توصیه ساده برای توسعه فردی نیست؛ بلکه شکلی از دفاع است – دفاع در برابر دستکاری، ایدئولوژیهای مخرب و دور شدن از چیزهایی که واقعاً مهم هستند.
source