احتمال دارد که مرغهای فیلی حتی با نام، در داستانهای سندباد دریانورد هم ثبت شده باشند. هانسفورد مینویسد: «در سفر دوم، پرندهی روخ بهعنوان پرندهای غولپیکر توصیف میشود و آنقدر بزرگ است که میتواند فیلی را با چنگالهایش حمل کند و تخمهای عظیمش اندازهی یک خانه هستند و در سفر پنجم، روخ از جزیرهای بیابانی میآید که در ساحل آن تخمهای عظیم قرار دارند.»
بیشتر بخوانید:
البته این توصیفات در بهترین حالت اغراقآمیزند. هانسفورد مینویسد: تخم به اندازهی یک خانه را نمیتوان توصیفی دقیق از تخم مرغ فیلی یا هر حیوان دیگری دانست. اما نکته جالب تمام این داستانها این است که فقط به تخمها اشاره شده و از خود پرنده خبری نیست. هانسفورد چنین نتیجه میگیرد که:
فقدان توصیف از یک مرغ فیلی بالغ ممکن است نشاندهندهی آن باشد که این روایتها پس از انقراض آنها شکل گرفتهاند، چراکه تخمهای آنها همچنان بهعنوان آثار فرهنگی مهم باقی مانده بودند.
دستهبندی علمی مرغ فیلی
خب، طبقهبندی علمیتر مرغ فیلی چگونه است؟ بهگفتهی دیرینهزیستشناسان دلفین آنگست و اریک بوفوتوی، حتی در طبقهبندی علمی هم توصیف مرغهای فیلی آشفته بوده است. آنگست و بوفوتو در سال ۲۰۱۷ نوشتند:
اولین مقالههای طبقهبندیشده بهخوبی تصویرسازی نشده بودند و توصیفها اغلب بسیار محدود بودند.
این مقالهها بر اساس بقایای پراکنده و ناقصی نوشته شدند که توسط کاوشگران قرن نوزدهم تفسیر شده بودند و نتیجهاش مجموعهای از دستهبندیهای گونهای بود که گاهی متناقض، گاهی همپوشان و گاهی کاملاً بیمعنا بودند. حتی با وجود تکنیکهای مدرنتر، تصویر کلی همچنان مبهم باقی مانده است، چراکه اقلیم گرم و مرطوب ماداگاسکار برای حفظ DNA مناسب نیست.
اما اخیراً پژوهشگران توانستهاند این آشفتگی را تا حدی سر و سامان دهند و به تصویری نسبتاً پایدار برسند. آلیشیا گریلی که اکنون در سازمان تحقیقات علمی و صنعتی استرالیا (CSIRO) بهعنوان مسئول پروژههای تحقیقاتی فعالیت میکند، در سال ۲۰۲۳ توضیح داد:
در زمان انقراض این پرندهها، احتمالاً سه گونه وجود داشت که به دو خانوادهی مختلف تعلق داشتند. اگرچه شکل اسکلتها حاکی از وجود گونههای بیشتری بود، ما فکر میکنیم این تفاوتها بیشتر ناشی از اختلافات شدید بین نر و مادههای یک گونه بودهاند.
پس مرغهای فیلی چه شکلی بودند؟ شاید کسی که نام مرغ فیلی را انتخاب کرد، کمی اغراق کرده باشد. این پرنده با وزن تقریبی ۱۰۰۰ کیلوگرم فقط حدود یکسوم کوچکترین فیلها وزن داشت، ولی هنوز هم بهقدری سنگین بود که مثلاً از چهار خرس گریزلی بالغ هم سنگینتر باشد.
مرغهای فیلی از نظر قد نیز بلند بودند: به نوشتهی آنگست و بوفوتو این پرندهها میتوانستند در حالت ایستادهی عادی به ارتفاع تقریباً سه متر برسند. در عوض، تقریبا هیچ بالی نداشتند. بهطوریکه مثل دیگر اعضای گروه بیتیغهها، بالهایی بسیار کوچک، تحلیلرفته و کاملاً بیکارکرد برای پرواز داشتند.
مرغهای فیلی با وزن تقریبی ۱۰۰۰ کیلوگرم فقط حدود یک سوم کوچکترین فیلها وزن داشتند
بااینحال، مرغهای فیلی با پاهای بلند و گردنی نسبتا بلند و قوی، بسیار بزرگ بودند. منقارشان «صاف، مخروطیشکل، قوی و بدون قلاب» و سرشان حتی در مقایسه با خویشاوندان جزیرهای کوچکترشان مانند A. hildebrandti یا A. medius. بسیار کوچک بود. صورت آنها نسبتاً شکننده بوده، بنابراین احتمالاً غذا را نوک نمیزدند، بلکه طبق تحلیلهای ایزوتوپی جدید از پوستهی تخمهای باستانی مرغهای فیلی، آنها از ترکیبی از بوتهها، گیاهان گوشتی و چمنها تغذیه میکردهاند.
نکتهی آخر شاید برای دیگر جانورانی که با این پرنده جزیره را شریک بودند چندان دلگرمکننده نبوده؛ چراکه این پرنده، با احتمال زیاد شبزی و تقریباً نابینا بوده و عملاً مانند یک غول آشفتهی عظیم با سروصدای زیاد و آوازهای عجیب، در تاریکی شب حرکت میکرده است.
مرغهای فیلی از کجا آمده بودند؟
مرغهای فیلی به شترمرغهای ریا و ایمو شبیه بودند اما اندکی بزرگتر و محکمتر؛ بااینحال عجیب است که نزدیکترین خویشاوندان زندهی آنها نه به خانواده شترمرغها تعلق دارند نه کاسوآری. بلکه پنجمین و آخرین نوع باقیماندهی گروه بیتیغهها گونههای خویشاوند این پرندهها به شمار میروند. دقیقاً آخرین پرندهای که انتظار دارید: پرندهی کیوی که در عکس زیر میبینید.
source