مطالعهای گسترده با مشارکت ۱۲هزار نفر از سراسر جهان نشان داده است که چهرههای زنانه به طور کلی جذابتر از چهرههای مردانه درنظر گرفته میشوند. نکتهی جالب این است که زنان حتی بیشتر از مردان احتمال دارد که چهره زنان دیگر را جذابتر ارزیابی کنند.
در فرهنگهای مختلف، هم مردان و هم زنان معمولاً چهرههای زنانه را جذابتر میدانند، اما این ترجیح در زنان با شدت بیشتری دیده میشود. این یافته میتواند به درک عمیقتری از عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر بر ادراک زیبایی کمک کند.
زنان بیش از مردان، زنان دیگر را جذاب میدانند
اوگن واسیلیویتسکی، متخصص مؤسسه ماکس پلانک زیباشناسی تجربی در آلمان، به نیوساینتیست میگوید: «وقتی به جنسیت افراد امتیازدهنده نگاه میکنیم، میبینیم که ترجیح چهرههای زنانه در میان شرکتکنندههای زن بهمراتب قویتر است.»
بهگفتهی واسیلیویتسکی، در اغلب پستانداران و پرندگان، معمولاً نرها هستند که ویژگیهایی را تکامل میدهند تا برای جنس مخالف جذابتر باشند. برای مثال، بابونهای نر گونه مندریل دارای چهرههایی با رنگهای روشن قرمز و آبی هستند. او میافزاید: «در بیشتر گونهها، مادهها معمولاً جنس انتخابگر هستند. این همان سازوکاری است که باعث شده نرها، پرزرق و برقتر بهنظر برسند.»
اما همانطور که زیستشناسان از زمان چارلز داروین تا به حال اشاره کردهاند، انسانها در زمینهی تفاوت ظاهری بین نر و ماده گونهای استثنایی به شمار میآیند، چرا که در انسانها، معمولاً زنان بهعنوان «جنس زیباتر» شناخته میشوند. واسیلیویتسکی میگوید: «از قرن نوزدهم تاکنون، بحثهای فراوانی دربارهی علت وارونگی نقشهای جنسی در انسان مطرح شده، اما جالب آنجاست که این موضوع هرگز بهطور تجربی مورد آزمون قرار نگرفته بود.»
واسیلیویتسکی متوجه شد که میتواند با استفاده از دادههای خام مطالعات جذابیت چهره که برای اهداف دیگر انجام شده بود، فرضیهی ترجیح بیشتر چهرههای زنانه درمیان زنان را مورد بررسی قرار دهد. برای مثال، یکی از مطالعاتی که محققان از دادههای آن استفاده کردند، به بررسی این موضوع میپرداخت که آیا احساسات بر جذابیت چهره تأثیر دارند یا خیر.
واسیلیویتسکی میگوید بیشتر دادههای تحلیلشده از تحقیقاتی بهدست آمدهاند که بهطور خاص داوطلبان دگرجنسگرا را برای امتیازدهی به تصاویر چهرهها استخدام کرده بودند و تعداد افراد ترنس و دگرباش برای نتیجهگیری آماری معنادار بسیار اندک بوده است.
بیشتر بخوانید
به نظر میرسد ترجیح چهرههای زنانه از مرزهای ملی و فرهنگی عبور میکند؛ چرا که تیم تحقیقاتی در تمامی مناطق جهان، بهجز آفریقای جنوب صحرا و در میان تمام گروههای قومی، بهجز افرادی که خود را آفریقایی معرفی کردهاند، تأثیری «متوسط تا زیاد» را شناسایی کردهاند.
واسیلیویتسکی میگوید دلیل اینکه چهرههای زنانه بیشتر بهعنوان چهرههایی جذاب ارزیابی میشوند، میتواند به تفاوتهای فیزیکی بین دو جنس مربوط باشد. بااینحال، ممکن است صرفاً دانستن اینکه فرد مورد نظر زن است یا مرد، در نحوه ارزیابی جذابیت تأثیرگذار باشد.
تیم تحقیقاتی با مقایسهی امتیازهایی که شرکتکنندگان به چهرهها داده بودند با میزان زنانه یا مردانهبودن ویژگیهای آن چهرهها، نتیجه گرفت که حدود دو سوم از ترجیح چهرههای زنانه به تفاوتهای فیزیکی مربوط میشود و یکسوم آن ناشی از آگاهی افراد از جنسیت چهرهها است.
دو سوم از ترجیح چهرههای زنانه به تفاوتهای فیزیکی مربوط میشود
اما چرا زنان، چهرهی زنان دیگر را جذابتر ارزیابی میکنند؟ واسیلیویتسکی گمان میکند که «زنان ممکن است نسبت به یکدیگر احساس همبستگی داشته باشند یا زیبایی یکدیگر را بیشتر درک و تحسین کنند.»
واسیلیویتسکی در مورد اینکه چرا زنان حتی درمقایسه با مردان دیگر، امتیاز کمتری به مردان میدهند، میگوید: «شاید زنان از بیان آشکار احساس کشش یا تمایل خجالت میکشند. آنها میدانند که دادههایی که وارد کامپیوتر میکنند بهدقت مورد بررسی قرار میگیرد، بنابراین ممکن است با این موضوع احساس راحتی نکنند.»
یا شاید زنان هنگام ارزیابی چهرهی مردان، سعی میکنند شخصیت آنها را از روی چهرهشان حدس بزنند که همین موضوع بر ارزیابیهایشان تأثیر میگذارد. واسیلیویتسکی میگوید در مطالعات آینده باید سؤالها مشخصتر باشند؛ مثلاً به جای پرسیدن اینکه: «این چهره چقدر جذاب است؟»، بپرسند «چقدر احساس کشش فیزیکی به این فرد دارید؟»
کارل کلایزنر از دانشگاه چارلز در جمهوری چک میگوید: «این فراتحلیل، بهطور قاطع وجودِ شکاف جذابیت جنسیتی را تأیید میکند.» تیم تحقیقاتی کلایزنر دریافته است که میزان تفاوتهای فیزیکی میان چهرههای زنانه و مردانه در جمعیتهای مختلف متفاوت است؛ بهطوریکه برخی از جمعیتهای آفریقایی کمترین تفاوتهای شاخص را در چهرهها دارند. کلایزنر میگوید این موضوع میتواند تا حدی تفاوت نتایج در آن منطقه را توضیح دهد.
کلایزنر میگوید: «استانداردهای محلی زیبایی در جوامع مختلف میتوانند تفاوت چشمگیری با هنجارهای جهانی داشته باشند. یکی از محدودیتهای اصلی مطالعه، ناتوانی آن در درک زیباییشناسی خاص فرهنگ آفریقایی است.»
همچنین این احتمال وجود دارد که مطالعاتی که بر پایهی ارزیابی کل بدن انجام میشوند، به نتایج متفاوتی برسند. واسیلیویتسکی میگوید: «صادقانه بگویم، ما واقعاً نمیدانیم.» او اضافه میکند که تاکنون هیچ مطالعهی قابل مقایسهای در زمینهی جذابیت کلی بدن انجام نشده است.
نسخهی پیشانتشار مقاله محققان در پایگاه داده بایوآرکایو منتشر شده است.
source