با وجود نظریههای گوناگون دربارهی چگونگی شکلگیری و رشد مغز بزرگ انسان، این موضوع هنوز یکی از رازهای حلنشدهی علم باقی مانده است. یکی از شناختهشدهترین نظریهها، فرضیهی «مغز اجتماعی» است؛ دیدگاهی که میگوید مغز انسان در پاسخ به نیاز برای برقراری و حفظ روابط اجتماعی پیچیده، تکامل یافته است.
براساس فرضیهی مغز اجتماعی، زیستن در گروههای اجتماعی بزرگ نیازمند ظرفیت بالای شناختی است و این موضوع در گونههای اجتماعیتر، به شکل مغزهای بزرگتر تجلی مییابد. از دلفینها گرفته تا فیلها، نمونههای بسیاری در دنیای جانوران وجود دارند که این ارتباط را تأیید میکنند. اما تابهامروز، مکانیسم بیولوژیکی دقیق این پیوند همچنان در هالهای از ابهام بود.
بهگزارش نیوساینتیست، پژوهش تازهای به سرپرستی الکس تومپانیدیس از دانشگاه کمبریج، حلقهی گمشده را به جفت و هورمونهای جنسی آن پیوند میزند. جفت، اندامی موقت و حیاتی در دوران بارداری است که با ترشح هورمونهایی مانند استروژن و آندروژن، نقشی کلیدی در رشد جنین ایفا میکند.
تومپانیدیس میگوید: «شاید در نگاه اول بعید به نظر برسد که پای جفت به بحث تکامل مغز انسان باز شود، اما وقتی نوسانهای هورمونها را در رحم بررسی کردیم، متوجه شدیم که با رشد زبانی و اجتماعی در آینده همبستگی دارند.»
انسانها در دوران بارداری در معرض سطح بالاتری از هورمونهای جنسی قرار دارند
پژوهشها نشان میدهند که هورمونهای جنسی فقط بر بدن تأثیر نمیگذارند، بلکه رشد مغز را نیز شکل میدهند. بهعنوان نمونه، مطالعهای منتشرشده در سال ۲۰۲۲ نشان داد وقتی در دورهای حساس از رشد، آندروژنهایی مثل تستوسترون به ارگانوئیدهای مغزی (نسخههای سادهسازیشدهی مغز ساختهشده از سلولهای بنیادی) اضافه شد، شمار سلولهای قشر مغز افزایش یافت. این ناحیه در فرآیندهایی مانند یادگیری، حافظه و تفکر نقشی اساسی دارد. مطالعات دیگری نیز اهمیت استروژن را در اتصال و تثبیت ارتباط میان نورونها تأیید کردهاند.
از آن فراتر، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد انسانها در مقایسه با سایر نخستیسانان، در دوران بارداری در معرض سطح بالاتری از هورمونهای جنسی قرار دارند. برای مثال، مطالعهای در سال ۱۹۸۳ نشان داد میزان استروژن در ادرار گوریلها و شامپانزههای باردار، چهار تا پنج برابر کمتر از میزان آن در انسان است. همچنین، در انسانها فعالیت ژنهایی که آنزیم آروماتاز (مبدل آندروژن به استروژن) را تولید میکنند، نسبت به میمونهای ماکاک بالاتر است.
تومپانیدیس با استناد به تفاوتها میگوید: «وقتی دادهها را کنار هم میگذاریم و انسان را با دیگر نخستیسانان مقایسه میکنیم، میبینیم که سطوح هورمونها در بارداری انسان بهطرز چشمگیری بالاتر است. این موضوع احتمالاً نقش مستقیمی در رشد ویژهی مغز انسان داشته است.»
بیشتر بخوانید
بهگفتهی برخی زیستشناسان تکاملی، سیلاب هورمونی میتواند توضیح دهد که چرا انسانها میتوانند گروههای اجتماعی بزرگ و پیچیده تشکیل دهند؛ زیرا تفاوتهای بین جنسها در انسانها، ظریفتر از سایر نخستیسانان است. بهعنوان مثال، شباهت بیشتر مردان و زنان در اندازهی بدن نسبت به نخستیسانان دیگر، مثل نئاندرتالها، نشاندهندهی تأثیر استروژن بالا در رحم است.
تومپانیدیس میافزاید: «وقتی سطح استروژن زیاد باشد، نهفقط صفات مردانه کاهش مییابد، بلکه ساختار مغز هم بهگونهای شکل میگیرد که بیشتر بههمپیوسته و هماهنگ شود. همین روند شاید عامل اصلی اجتماعیترشدن و رشد مغز بزرگتر در انسان باشد.»
البته برخی پژوهشگران بر جنبههای دیگر نیز تأکید دارند. دیوید گیری از دانشگاه میزوری، در پاسخ به این دیدگاه میگوید: «با اینکه ژنهای جفت در شکلگیری مغز انسان نقش دارند موافقم، اما به نظر من نقش رقابت مردان با یکدیگر در تکامل مغز نادیده گرفته شده است.»
گیری میافزاید همکاری بیشتر میان مردان درون یک گروه اجتماعی که در انسان دیده میشود، ممکن است واکنشی به فشارهای ناشی از درگیریهای میانگروهی باشد. در چنین موقعیتهایی، هماهنگی و انسجام گروهی میتواند تفاوت بین بقا و نابودی را رقم بزند.
از سوی دیگر، مطالعهی علمی دربارهی جفت در سایر نخستیسانان نیز با چالشهایی مواجه است. تومپانیدیس توضیح میدهد که بسیاری از نخستیسانان غیرانسانی، مانند شامپانزهها، بلافاصله پس از زایمان جفت را میخورند و این رفتار مطالعه را بسیار دشوار میسازد.
اما اهمیت اصلی پژوهش، تنها فهم گذشتهی تکاملی ما نیست، بلکه میتواند درک ما از تنوع عصبی انسانها را نیز عمیقتر کند. تومپانیدیس میگوید: «همهی انسانها اجتماعی نیستند یا مهارتهای زبانی خارقالعاده ندارند و این کاملاً طبیعی است. این تفاوتها، چیزی از انسانیت هیچکس کم نمیکند.»
به باور تومپانیدیس، شناخت بهتر روند تکامل مغز میتواند به ما کمک کند دریابیم که آیا برخی ویژگیهای شناختی، در ازای مزایایی که دارند، هزینههایی نیز به همراه دارند یا خیر. و درنهایت، این درک تازه شاید تصویر جامعتری از انسانبودن به ما ارائه دهد.
پژوهش در نشریه Evolutionary Anthropology منتشر شده است.
source