اما آنچه پژوهش جدید را متمایز می‌کند، تفاوت‌ در شیوه‌ی قطعه‌قطعه کردن گوشت میان دو گروه نئاندرتالی است. تیمی از پژوهشگران به سرپرستی آنائل ژالون از دانشگاه عبری، استخوان‌هایی را که در لایه‌های ۵۰ تا ۶۰ هزار ساله در این دو غار یافت شده بود، زیر میکروسکوپ بررسی کردند.

نتایج نشان داد ابزارهای مورد استفاده مشابه بودند، اما رد برش‌ها در هر غار، الگوی خاص خود را داشت. بریدگی‌ها در غار کبارا از نظر عمق و پهنا تنوع بیشتری داشتند، در حالی که بریدگی‌ها در عمود فشرده‌تر بودند و در خوشه‌های متراکم‌تری قرار گرفته و روی هم افتاده بودند.

بیشتر بخوانید

تیم پژوهشگران برای رد فرضیه‌ای که اذعان دارد تفاوت در شیوه‌های برش و قطعه‌قطعه کردن ناشی از نوع شکار بوده، استخوان‌های بلند غزال‌ها را در هر دو محل مورد تحلیل قرار دادند. نتیجه واضح بود: تفاوت در الگوی برش حتی در استخوان‌های مشابه هم دیده می‌شد.

سرن کابوکچو، گیاه‌باستان‌شناس از دانشگاه لیورپول، تفاوت‌ها را نه حاصل بی‌تجربگی، بلکه ناشی از تفاوت در شیوه‌ی کار و تکنیک‌های انتقال‌یافته می‌داند. به‌گفته‌ی او، وضعیت را می‌توان چنین توصیف کرد: دو گروه بسیار نزدیک به هم، هر دو در حال قطعه‌قطعه کردن گوشت بودند، اما با دو روش متفاوت: در یکی گوشت با دقت بیشتر تا نزدیک استخوان جدا می‌شود، در دیگری خیر.

تفاوت در الگوهای برش به نوع آموزش و روش‌های گروهی مربوط می‌شود

از نظر ژالون، الگوها حاصل تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌اند، نه صرفاً واکنش به شرایط محیطی یا فرصت‌های شکار. احتمال دارد در غار عمود، گوشت پیش از پخت خشک یا آویزان می‌شده که در نتیجه، برای برش دادن آن نیاز به نیروی بیشتر یا تکنیک خاص‌تری وجود داشته است.

در نگاه اول، شاید انتظار برود که در عملی مانند قصابی که جنبه‌ای کاربردی و فرصت‌طلبانه دارد، روش کارآمدتر انتخاب شود، اما آنچه در اینجا دیده می‌شود، ردپایی از سنت‌های اجتماعی و فرهنگی است که احتمالاً از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شده‌اند. پژوهش‌های پیشین نیز نشان داده‌اند که تفاوت در الگوهای برش الزاماً به معنای مهارت کمتر نیست، بلکه بیشتر به نوع آموزش و روش‌های گروهی مربوط می‌شود.

کابوکچو نتیجه‌گیری را طبیعی می‌داند و معتقد است با بررسی دقیق‌تر محوطه‌های باستانی دوران پارینه‌سنگی میانی، نمونه‌های بیشتری از چنین تفاوت‌های فنی و فرهنگی خواهیم یافت.

اما نکته‌ای که همچنان در ابهام باقی مانده، زمان دقیق سکونت نئاندرتال‌ها در دو غار است. هنوز مشخص نیست که آیا نئاندرتال‌ها به‌طور هم‌زمان در عمود و کبارا زندگی می‌کردند یا فاصله‌ای چند چندصدساله میان آن‌ها وجود داشته است. بااین‌حال، الگوی ثابت و تکرارشونده‌ی برش‌ها در لایه‌های قدیمی و جدید غار عمود، این فرضیه را تقویت می‌کند که گروه‌هایی با سبک قصابی مشخص، طی نسل‌ها به این مکان بازمی‌گشته و سنت‌های خود را زنده نگاه می‌داشته‌اند.

پژوهش در نشریه Frontiers in Environmental Archaeology منتشر شده است.

source

توسط wikiche.com