در تاریخ معاصر، لحظاتی وجود دارند که زمین برای چند ثانیه در مرز خاموشی کامل ایستاد؛ نه بهدست طبیعت، بلکه فقط با فشردن یک دکمه. در اتاقهای تاریک فرماندهی، پشت صفحهنمایشهای سبز رنگ، مردانی نشسته بودند که باید در چند لحظه، دربارهی مرگ یا زندگی میلیونها انسان تصمیم میگرفتند. کافی بود یکی از آنها اشتباه و یا حتی تردید کند. نتیجه میتوانست رخدادی باشد که دیگر مجالی برای بازگوکردنش باقی نمیگذاشت.
بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی در اوت ۱۹۴۵ نهتنها به جنگ جهانی دوم پایان داد، بلکه دروازههای عصر تسلیحات هستهای را نیز به روی جهان گشود. این رویداد نقطهی آغاز دورهای بود که در آن، سایهی تهدید هستهای همواره بر سر بشریت سنگینی کرده است. تاریخ جنگ سرد و دوران پس از آن، پر است از لحظاتی که جهان تنها با شانس، درایت یا پاسخ بهموقع، از فاجعههای هستهای گریخت.
در دوران جنگ سرد، سیاست موسوم به «نابودی حتمی طرفین» میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت که بر پایهی ترس متقابل بنا شده بود: اگر یکی از دو کشور از سلاح هستهای استفاده میکرد، طرف مقابل بیدرنگ با حملهای مشابه پاسخ میداد. موازنهی ترس، جهان را در تعادلی شکننده نگه میداشت.
در طول دهههای بعد، جهان چندینبار تا آستانهی جنگ هستهای پیش رفت و ساکنان زمین بارها در اضطراب چشمانتظار ماندند تا ببینند آیا فاجعهای جهانی در راه است یا خیر. در ادامه، به روایتهایی در دل ۹ مورد از بحرانهای واقعی تاریخ سفر میکنیم، زمانی که دنیا در یکقدمی فاجعه توقف کرد و در آخرین قدم از نابودی نجات یافت.
۵ اکتبر ۱۹۶۰ (۱۳ مهر ۱۳۳۹): طلوع ماه بهجای موشک شناسایی شد
source