از نظر کمپ، میتوان با نگاهی به هزاران سال تاریخ تمدن انسانی، نحوهی شکلگیری، رشد و فروپاشی جوامع را بررسی و از آن برای پیشبینی آینده استفاده کرد. او در کتابش، اصطلاح «جالوتها» را برای اشاره به امپراتوریها و پادشاهیهایی بهکار میبرد که با توسل به زور و قدرت نظامی، بر دیگران تسلط مییافتند. او به گاردین گفت: «تاریخ را میتوان بهعنوان داستانی از جرم سازمانیافته تعریف کرد. گروهی با اعمال خشونت، انحصار منابع را در یک قلمرو و بر جمعیتی خاص بهدست میآورد.» اما به گفتهی او، این گروههای مسلط معمولاً در بلندمدت دوام نمیآورند و براثر نابرابری، طمع و سوءمدیریت در نهایت دچار فروپاشی میشوند.
کِمپ توضیح میدهد: «وقتی نخبگان، ثروت بیشتری را از مردم و طبیعت استخراج میکنند، جامعه را شکنندهتر میسازند. این وضعیت به درگیریهای داخلی، فساد، فقر عمومی، کاهش سلامت جمعیت، گسترش بیش از حد، تخریب محیطزیست و تصمیمگیریهای اشتباه از سوی یک اقلیت منجر میشود. درنهایت، پوستهی توخالی جامعه، در برابر شوکهایی مانند بیماری، جنگ یا تغییرات اقلیمی فرو میپاشد.»
کمپ معتقد است که در قرن ۲۱، ما زیر سلطهی «یک جالوت جهانی، یکپارچه و مرتبط» قرار گرفتهایم که در چارچوب سرمایهداری فعالیت میکند. فروپاشی سیستمهای غذایی، تهدید دائمی جنگ هستهای و بحران اقلیمی فزاینده، ممکن است به پایان این «ابرتمدن» بینجامد.
پژوهشگر کمبریج در ادامه بدون تعارف سه رهبر جهان را مسئول وضعیت کنونی معرفی میکند: «سه مرد قدرتمند جهان، تجسم زندهی سهگانه تاریک هستند: ترامپ نمونهی کامل یک خودشیفته است، پوتین یک روانپریش سرد و بیاحساس است و شی جینپینگ که با مهارت در نیرنگ و فریبکاری ماکیاولیستی به قدرت رسیده است.»
کمپ پیشنهاد میکند که برای جلوگیری از فروپاشی کامل باید «جوامع واقعاً دموکراتیک بسازیم تا همهی اشکال قدرت متعادل شود» و از ثروتمندان مالیات بگیریم. او میگوید: «امروزه مردم راحتتر تصور میکنند که میتوانیم هوش مصنوعی بسازیم، تا اینکه دموکراسی را در مقیاس وسیع پیاده کنیم یا از رقابت تسلیحاتی بگریزیم. این کاملاً مزخرف است. ما قطعاً میتوانیم دموکراسی در مقیاس بزرگ داشته باشیم. ما بهطور طبیعی گونهای اجتماعی، نوعدوست و دموکراتیک هستیم و همگی حسی ضدسلطه را در وجودمان داریم.»
source