در طول دورههای هخامنشی و ساسانی، ارتش ایران با بهرهگیری از مجموعهای متنوع از سلاحهای تهاجمی و تدافعی، به یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی جهان باستان تبدیل شد. این سلاحها نهتنها در میدانهای نبرد به کار میرفتند، بلکه بهعنوان نمادهای سلطنتی و نشانههای قدرت سیاسی و فرهنگی نیز شناخته میشدند. بررسی دقیق نقشبرجستهها، آثار هنری و یافتههای باستانشناسی، تصویری روشن از تحول و تنوع تجهیزات نظامی ایران در این دو دوره تاریخی ارائه میدهد. امپراتوریهای باشکوه هخامنشی و ساسانی که قرنها بر سرزمینهای وسیع حکومت میکردند، توسط جنگجویانی دلیر محافظت میشدند. این جنگجویان با بهرهگیری از استراتژیهای نظامی پیشرفته و سلاحهای تهاجمی و دفاعی دقیق و خوشساخت، از تمامیت ملی ایران دفاع میکردند. در ادامه، معرفی کوتاهی از برخی سلاحهای مهم مورد استفاده در این دورهها ارائه میشود.
سلاحها و زرههای ارتشهای هخامنشی و ساسانی

بر اساس پژوهشهای باستانشناسی، ارتش هخامنشی از نیروهایی تشکیل میشد که از مناطق مختلف امپراتوری گرد آمده بودند، اما بخش اصلی آن را جنگجویان ایرانی تشکیل میدادند. این نیروها از نواحی مختلفی مانند فارس، آسیای مرکزی و حتی منطقه دانوب به ارتش پیوسته بودند. پس از ایرانیان، قوم ماد دومین گروه بزرگ ارتش هخامنشی را تشکیل میداد و بسیاری از فرماندهان ارتش از میان مادها انتخاب میشدند.
نوشتههای مورخان یونانی مانند هرودوت، آریان و گزنفون اطلاعاتی درباره ارتش هخامنشی ارائه میدهند، اما باید توجه داشت که این منابع بهدلیل جنگ میان یونانیان و هخامنشیان، دارای سوگیری هستند و اغلب در مورد تعداد نیروهای مورد طرفدار خود اغراق کردهاند تا پیروزیهای خود را بزرگ جلوه دهند. متأسفانه بسیاری از منابع منتشرشده تنها به این گزارشهای یونانی استناد کردهاند، در نتیجه آمار ارائهشده در آنها چندان قابل اعتماد نیست و بیشتر جنبهی حدس و گمان دارد. در مقابل، ویسههوفر (Wiesehfer) دیدگاهی متوازنتر درباره جنگهای هخامنشی ارائه کرده است.
در میدان نبرد، هخامنشیان تیراندازان پیاده و سنگاندازان را در خط مقدم قرار میدادند و سوارهنظام در جناحین مستقر میشد. نیروهای پیادهنظام سبکزره و سنگینزره نیز از تیراندازان و سنگاندازان پشتیبانی میکردند. در آغاز نبرد، تیراندازان و سنگاندازان با پرتاب تیر و سنگ، خطوط دشمن را دچار سردرگمی کرده و سپس پیادهنظام سنگین مجهز به نیزه و شمشیر، با پشتیبانی سوارهنظام، به جناحین دشمن حمله میکردند. این تاکتیکها در برابر دشمنان آسیایی بسیار مؤثر بود، اما در برابر آرایشهای فشردهی سربازان یونانی با زرههای سنگین و نیزههای بلند، کارایی خود را از دست میدادند. یونانیها که با زرههای مقاوم در برابر تیر و پرتابه محافظت میشدند، دچار سردرگمی نمیگردیدند، آسیب جدی نمیدیدند و در نبردهای تنبهتنِ طاقتفرسا مقاومت میکردند.
سلاح آکِنَکِس در دوره مادها و پارسها (AKENAKES)

شمشیر کوتاه آکِنَکِس (AKENAKES) به طول ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر یکی از سلاحهای اصلی مورد استفاده در ارتش هخامنشی بود. یحیی ذکا و استاد پور داوود دو پژوهشگر بزرگ ایرانی بیان میکنند که واژهی ایرانی باستان برای آکِنَکِس مشخص نیست. استاد پور داوود به نقل از هرودوت اشاره میکند که در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان در سال ۴۸۰ پیش از میلاد، شاه در پل هلسینتوس برگهایی را به دریا انداخت، از جام طلایی خود جرعهای ریخت، خورشید را ستایش کرد و شمشیر آکِنَکِس را بهعنوان هدیه به آب انداخت. غلاف این شمشیر کاملاً از چوب ساخته شده بود و تیغهی آن از آهن بود (نمونهای از آن در مصر کشف شده) و اکنون در موزه اشمولین آکسفورد نگهداری میشود.
بر اساس نقشبرجستههای سنگی تخت جمشید، یحیی ذکا (پژوهشگر برجسته ایرانی در حوزه ادبیات، باستانشناسی، تاریخ نظامی و هنر ایران) و استاد پور داوود (نخستین مترجم اوستا به فارسی نو)، میان دو نوع متفاوت از شمشیر آکِنَکِس تمایز قائل شدهاند:
الف) آکِنَکِس مادی
ب) آکِنَکِس پارسی
ویژگیهای آکِنَکِس مادی

شمشیر آکِنَکِس مادی از طریق تسمهای که از حلقهی برجستهی آن عبور میکرد، از کمربند آویزان میشد و در سمت راست بدن حمل میگردید. برای جلوگیری از آویزان شدن غلاف هنگام سوارکاری یا رژه پیادهنظام، کمربندی از انتهای غلاف و نوک آن عبور داده میشد. در یکی از نقشبرجستههای دروازه تریپیلون در تخت جمشید، نگهبانی را با آکِنَکِس مادی به تصویر کشیده است.
ویژگیهای آکِنَکِس پارسی

آکِنَکِس پارسی زیر کمربند و در جلوی شکم قرار میگرفت. دستهی شمشیر پارسی به شکل حرف آی طراحی شده بود و تفاوت زیادی با نوع مادی داشت. قسمتهای پایینی حلقهی برجسته و سر غلاف بهصورت سه نیمدایره ساخته میشد تا از لغزش شمشیر از کمربند جلوگیری شود. آکِنَکِس پارسی فاقد نوک غلاف (chape) بود و تیغهی آن بهصورت مخروطی و با نوک تیز پایان مییافت.
نمونههایی از آکِنَکِسهای ساختهشده از طلای خالص با تزئینات زیبا نیز وجود داشتهاند. برتون (Burton) به نقل از گزنفون (Xenephon) گزارش داده که هدیه سلطنتی ایران شامل یک آکِنَکِس طلایی، اسب نیسایی با افسار طلایی و تجهیزات جنگی دیگر بوده است. یک آکِنَکِس طلایی باشکوه از دوره هخامنشی با شماره موجودی ۱۳۲۲ در موزه ملی ایران در تهران نگهداری میشود. هوئت (Huot) بیان کرده که این آکِنَکِس با سر شیر از همدان (اکباتان) کشف شده و قدمت آن به حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد بازمیگردد. این قطعه شباهت زیادی به نمونهای دارد که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود.
نیزهداران و انواع نیزهها

واحدهای نیزهدار از مهمترین بخشهای ارتش هخامنشی بودند و جایگاه نیزهدار در ساختار نظامی این ارتش بسیار بالا بود. طبق گفتهی استاد پور داوود و تأیید متوفی (Matufi)، واژهی نیزه در وندیداد (فرگرد ۱۷، بند ۴۳) با نام «ارشتیایشه» (ارشتی) ذکر شده است. با استناد به کتیبههای نقش رستم، استاد پور داوود توضیح میدهد که نیزهدارِ داریوش بزرگ با نام «گئوبرووه» (ارشتیبره) شناخته میشده است.
در دوره هخامنشی، شکلهای مختلفی از سرنیزهها مورد استفاده قرار میگرفت. استاد یحیی ذکا، بر اساس نقشبرجستههای سنگی، دو نوع کلی سرنیزه را شناسایی کرده است:
- سرنیزههای پهن با شکل برگ درخت
- سرنیزههای باریک و بلند با فرم برگ بید
او اما در مورد طول نیزهها تفاوت قائل شده است و آنها را به بدین شکل دستهبندی کرده است:
- نیزههای بلند یا نیزهدارهای سوارهنظام و پیادهنظام که همراه با سپرهای ساخته شده از نی استفاده میشدند
- نیزههای کوتاه (زوبین یا پرتابهها) که توسط سربازان پیاده برای نبردهای نزدیک بهکار میرفتند
نیزهداران و نمادهای سلطنتی در ارتش هخامنشی

هرودوت گزارش داده است که دستهی نیزههای ایرانیان بین ۱۸۰ تا ۲۱۰ سانتیمتر طول داشته و از چوب درخت زغالاخته ساخته میشده است. استاد یحیی ذکا اضافه میکند که انتهای این نیزهها به شکل سیب طراحی میشده و به همین دلیل برخی از نیزهداران لقب «سیبدار» گرفته بودند. سکوندا (Sekunda) پژوهشگر و مورخ نظامی، توضیح میدهد که سیبداران از میان اشرافزادگان گارد جاویدان دههزار نفری انتخاب میشدند. هزار نفر از این گارد سلطنتی نیزههایی با انتهای طلایی حمل میکردند و مأمور محافظت از ارابه شاه بودند. این افراد در زبان پارسی باستان «ارشتیبره» نامیده میشدند. بخش دیگری نیز در حدود هزار نفر نیزههایی با انتهای نقرهای حمل میکردند. یک نمونه از انتهای نیزهی سیبشکل از جنس برنز در گورستانی متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد در منطقه «دوههیک» در شمال سوریه کشف شده است.
گرز یا تبر (وَدر)

استاد پور داوود بیان میکند که «گرز» یکی از قدیمیترین سلاحهایی است که در اوستا توسط فرشتگان و ایزدان بهکار رفته است. او همچنین اشاره میکند که بسیاری از قهرمانان اسطورهای ایران مانند سام، گرشاسب و رستم، گرز را بهعنوان سلاح محبوب خود انتخاب کرده بودند. در اوستا انواع مختلفی از گرز ذکر شده است. یکی از آنها «وَدر» نام دارد.
طبق نظر استاد پور داوود، پژوهشگران اوستا دربارهی واژه «وَدر» دیدگاههای متفاوتی دارند: برخی آن را نوعی گرز دانسته و برخی دیگر نوعی تبر میدانند. با این حال، پور داوود معتقد است که «وَدر» بهاحتمال زیاد به گرز اشاره دارد، زیرا سلاح خدای هندی «ایندرا» در متون ودایی سانسکریت «وَدر» نام دارد و با توجه به ریشههای مشترک زبانهای ایرانی و هندی، این واژه باید به گرز اشاره داشته باشد.
دو نوع دیگر از گرز نیز ذکر شدهاند:
- «وَزره» برای کوبیدن (اهرمزد یشت، بند ۱۸ خورشید یشت، بند ۵ مهر یشت، بندهای ۹۶ و ۱۳۲ فروهر یشت)
- «گَدَه» برای پرتاب کردن (مهر یشت، بندهای ۱۰۱ و ۱۳۱)
گرزهایی با سر گاو نر نیز در دوره هخامنشی مورد استفاده قرار میگرفتند و در حماسههای ایرانی بهوفور ذکر شدهاند. هارپر (Harper) فردوسی را مثال میزند که طراحی «گرز گاوسر فریدون» برای مقابله با ضحاک را توصیف کرده است. رستم، گیو، اسفندیار و گشتاسپ نیز از این نوع گرز استفاده میکردند. در دوره ساسانی، بهرام پنجم هنگام گرفتن تاج از دو شیر غرّان، «گرز گاوسر» خود را در دست دارد. این سلاح بعدها بهعنوان نمادی باشکوه و افتخارآمیز، به یکی از نشانههای سلطنت در ایران تبدیل شد.
استاد ذکا با استناد به گزارشهای گزنفون و استرابون، تأکید میکند که نقشبرجستههای تخت جمشید سربازان پیادهنظام هخامنشی را با تبر نشان میدهند. از سوی دیگر، هرودوت اشارهای به استفاده از تبر توسط هخامنشیان نکرده و تنها ذکر کرده که قوم سُکا از نوعی تبر به نام «ساگارِس» استفاده میکردهاند. سر این تبر به شکل پرندهای (احتمالاً سر اردک) طراحی شده بود که تیغهی تبر از منقار باز آن بیرون میزد. سمت دیگر سر تبر به شکل نیمدایره با دو تیغهی تیز ختم میشد که احتمالاً برای شکستن زره بهکار میرفت. انتهای دستهی چوبی این تبر نیز با شیار V شکل حکاکی شده بود تا گرفتن آن راحتتر باشد.
کمانها

یکی از مورخان بنام زوترمن (Zuttermann) میگوید، کمانها بهعنوان نماد سلطنت و فرمانروایی، نقش بسیار مهمی در ارتش هخامنشی ایفا میکردند. کمان درون محفظهای مخصوص به نام «گوریتوی» همراه با تیرها حمل میشد. این سلاح کاملاً ایرانی بود و توسط گروههای مختلف نظامیان مانند مادها و پارسها که لباسهای سنتی ایرانی و لباس سوارکاری به تن داشتند، حمل میشد. پادشاهان هخامنشی از کمان برای نمایش تواناییهای رزمی و شجاعت خود در میدان نبرد و همچنین بهعنوان نماد جایگاه اجتماعی استفاده میکردند.
داریوش بزرگ در بند نهم فرمان نقش رستم خود را ماهر در استفاده از دست و پا، چیرهدست در سوارکاری، تیراندازی و نیزهداری، چه در حالت پیاده و چه سواره معرفی میکند.
ارتش ساسانی

اردشیر یکم بنیانگذار اصلاحات گسترده در ساختار ارتش ساسانی بود و ارتشی دائمی تحت فرمان مستقیم خود تشکیل داد. ضمن حفظ سیستم سوارهنظام اشکانی، افسران ارتش را از ساتراپها، شاهزادگان محلی و اشراف جدا کرد و سلاحهای جدیدی مانند انواع زره و ماشینهای محاصره به ارتش معرفی نمود. زرههای حلقهای که از حلقههای فلزی بههمپیوسته ساخته میشدند، در دوره اردشیر یکم بهطور کامل تولید میشدند (Farrokh، ۲۰۰۵:۱۷). فرخ میافزاید که با وجود دشواری ساخت، این زرهها از نظر استحکام، دوام و انعطافپذیری برتری داشتند و امکان خروج گرما را فراهم میکردند که در مناطق گرمسیر اهمیت زیادی داشت. او تأکید میکند این زرهها در ترکیب با سایر انواع زره عملکرد بهتری داشتند.
به نقل از آدرین بیوار انگلیسی و شاهرخ شهبازی، کاوه فرخ (بیوار، شهبازی و فرخ سه پژوهشگر برجسته در زمینه تاریخ ایران باستان هستند که آثارشان در مطالعات مربوط به دورههای اشکانی و ساسانی بسیار مورد استناد قرار گرفته است) اظهار میکند که یکی از عوامل شکست اشکانیان در نبرد فیروزآباد، تکیهی بیش از اندازه آنها بر زرههای پولکی بود، در حالی که سوارهنظام نخبه ساسانی علاوه بر این نوع زره، زره حلقهای نیز بر تن داشتند. اصلاحات اردشیر یکم بسیار موفقیتآمیز بود، بهگونهای که امپراتوری ساسانی توانست بیش از چهار قرن در برابر یورشهای اقوام چادرنشین آسیای مرکزی و ارتشهای روم شرقی ایستادگی کند.
در دوران اردشیر یکم، کتابچهای نظامی نگاشته شد که به او نسبت داده میشود. این نسخه که اکنون مفقود شده، در اثر عربی «الفهرست» نوشته ابن ندیم، نویسنده ایرانی قرن دهم میلادی، ذکر شده است. در فصل مربوط به آثار هنر نظامی، از کتابی با عنوان «هنر جنگ و روشهای فتح قلعهها و شهرها، آمادهسازی کمینها، تعیین نگهبانان، اعزام جاسوسان، فرستادن واحدهای نظامی و استقرار پادگانها» یاد شده است. این اثر بر پایه رسالهای تدوینشده در قرن سوم میلادی برای اردشیر، فرزند بابک، نوشته شده بود. عنوان عربی این کتاب «الفروسیه الشامیتی» ذکر شده است.
ستون فقرات ارتش ساسانی را واحدهای سنگین سوارهنظام موسوم به «سواران» یا «کاتافراکت» تشکیل میدادند. کاوه فرخ بیان میکند که از آغاز دوره ساسانی، نیزه سلاح اصلی حملهی سواران بود. استاد ذکا نیز مینویسد که سواران ساسانی مجهز به نیزه، بر اسبهای خود سوار میشدند و چنان در زین خود ثابت بودند که گویی با زنجیر به آن بسته شدهاند. آنها صفوف مقدم آرایشهای جنگی ساسانی را تشکیل میدادند و مانند دیوارهایی مستحکم ظاهر میشدند. پشت سر آنها تیراندازان و سپس فیلهای جنگی قرار میگرفتند (سلاحی تازه که توسط ساسانیان معرفی شد) و در برابر دشمن صفآرایی میکردند. این نیروها در صفوف فشرده بر دشمنان میتاختند و توسط تیراندازانی که بهطور مداوم به خطوط دشمن تیر میانداختند، پشتیبانی میشدند.
ویسههوفر بیان میکند که فرمانده ارتش در مرکز میدان نبرد مستقر بود و توسط سربازان نخبه محافظت میشد و به نیروهای خود فرمان میداد. این سوارهنظام سنگین توسط تیراندازان سبکسوار پشتیبانی میشد که با حملات پراکنده، خطوط دشمن را تحت فشار قرار میدادند. طبق نظر نیکول (Nicolle)، تعداد تیراندازان سبکسوار به مانند دوره اشکانیان ده برابر سوارهنظام سنگین بود. نیکول معتقد است که سوارهنظام سنگین بهندرت قادر بود با حمله مستقیم صفوف پیادهنظام را در هم بشکند، بنابراین، سوارهنظام سنگین ساسانی باید در واحدهای فشرده حرکت و مانور میداد، بهطوری که نیروهای تحت محافظت در صف مقدم قرار میگرفتند و پیادهنظام سبک در جناحین دشمن فعالیت میکردند. نکتهی جالب دیگر این است که سوارهنظام ساسانی تا سالهای پایانی امپراتوری خود از رکاب استفاده نمیکرد.
شمشیرهای دوره ساسانی

شمشیرهای دوره ساسانی در نقشبرجستههای سنگی فیروزآباد I و II، نقش رجب III و نقش رستم I بهعنوان نماد سلطنت و قدرت به تصویر کشیده شدهاند. این شمشیرها، همانند نمونههای اشکانی، دو لبه و بلند بودند. بهگفته گیرشمن (Ghirshman)، منابع ایرانی درباره سلاحهای دوره ساسانی بسیار محدود است. این کمبود اطلاعات دانشگاهی تا حدی با آثار تیراسیان جبران شده و او فصلهایی از مورخان ارمنی معاصر دوره ساسانی در نیمه اول قرن پنجم میلادی را ارائه کرده است.
این مورخان میان سه نوع سلاح ساسانی که بهطور همزمان توسط اشراف حمل میشدند، تمایز قائل شدهاند:
- «تور» (شمشیر کوتاه) که در سمت راست کمربند بسته میشد
- «سوسر» (شمشیر بلند) که در سمت چپ کمربند قرار میگرفت
- «نران» (خنجر) که به ران بسته میشد
در فارسی نو آغازین، شمشیر با واژههایی چون «سنه» یا «شمشیر» شناخته میشد و در فارسی میانه مانوی، واژه «شفشر» برای آن بهکار میرفت. بر اساس نمونههای باستانشناسی شمشیرهای ساسانی موجود در موزههای ایران، میتوان شمشیرهای این دوره را به چند دسته تقسیم کرد:
- شمشیرهای دارای قبضه صلیبی
- شمشیرهایی با غلافهای دارای اتصال P شکل (با یا بدون نقش پر)
- شمشیرهایی با نقش پر بدون اتصال P شکل
- شمشیرهای دو دستی ساسانی
شمشیرهایی که دارای غلاف با اتصال P شکل هستند، از نظر تزئینات بسیار قابل توجهاند، زیرا در قسمت جلویی آنها نقش پر دیده میشود، نقشی که در سایر هنرهای تزئینی ساسانی نیز مشاهده میشود. هارپر (Harper) به نقل از گیرشمن، نقش پر را نماد پرنده «ورغنه» میداند که یکی از تجلیهای «ورثرغنه» است میداند (ورثرغنه یکی از ایزدان باستانی ایران است که در دین زرتشتی با نام «ایزد بهرام» شناخته میشود و نماد پیروزی، جنگاوری و نیروی شکستناپذیر است). جنگجویان ساسانی از نقش پر بر روی غلاف و دستهی شمشیر و همچنین زره خود استفاده میکردند تا در برابر دشمنان محافظت شوند.
نیزهها

نیزهی دو دستی که توسط سوارهنظام سنگین ساسانی (کاتافراکتها) استفاده میشد، ریشه در دوره هخامنشی دارد. یک بطری سفالی قالبگیریشده که از آرامگاهی در «کویکیرگلنکالا» در کنار رود اکسوس کشف شده، تصویر یک سوارهنظام را نشان میدهد. واژه باستانی «ارشتی» که در دوره هخامنشی برای نیزه استفاده میشد، در دوره ساسانی به «ارشت» تغییر یافت و واژه «نزک» نیز در این دوره به نیزه اشاره داشت. استاد پور داوود بیان میکند که ریشه واژه «نیزه» در فارسی نو همچنان حفظ شده است. پژوهشگر، فرخ کاوه نیز مینویسد که «نیزه ساسانی» معمولاً با دو دست و در سطح کمر استفاده میشد.
تبر یا تبرزین

تبرهای ساسانی یا «تبرزین» نیز از سلاحهای رایج این دوره بودند. السرّاف (Al-Sarraff) بیان میکند که تبرزین ساسانی دارای تیغهای پهن و سنگین و دستهای نسبتاً بلند بود. سواران ساسانی باید میان استفاده از تبرزین یا گرز یکی را انتخاب میکردند، زیرا حمل همزمان هر دو سلاح دشوار و غیرضروری بود. السرّاف اضافه میکند که در افسانهی ساسانی «بهرام گور»، او تبرزین را بهعنوان تنها سلاح خود انتخاب کرد، آن هم زمانی که تصمیم گرفت بهتنهایی و پیاده با دو شیر گرسنه که از تاج سلطنتی محافظت میکردند، روبهرو شود و آنها را از پای درآورد.
کمانها

کمانها در دوره ساسانی همچنان نقش مهمی ایفا میکردند و بر اساس سنت تیراندازی دورههای هخامنشی و اشکانی طراحی شده بودند. کمانهای ساسانی دارای دستهای عقبنشسته، اجزای کاری نسبتاً کوتاه و خمیده (بازوها)، زانوهای زاویهدار و گوشهای بلند و سخت بودند. در این طراحی، بازوی بالایی کمان از بازوی پایینی بلندتر بود.
سخن پایانی
با نگاهی به سلاحها و تجهیزات ارتشهای هخامنشی و ساسانی، درمییابیم که این دو امپراتوری نهتنها در عرصه نظامی، بلکه در مهندسی جنگ و نمادسازی قدرت نیز پیشگام بودند. از کمانهای مرکب و گرزهای نمادین تا زرههای سنگین و تبریزینهای مرصع، هر ابزار جنگی بازتابی از ساختار سیاسی، باورهای فرهنگی، و راهبردهای دفاعی آن دوران است. بررسی این سلاحها، پنجرهایست به فهم ژرفتر از تمدنی که جنگ را نه صرفاً نبرد، بلکه نمایش شکوه و نظم میدانست.
source