بازی‌های مستقل زیادی هستند که ایده‌های نابی دارند اما چون توسط یک استودیوی مستقل یا به عبارتی با بودجه کم ساخته می‌شوند، آن ایده ناب از بین می‌رود یا به رشد و تکامل کامل نمی‌رسد. همین امر باعث می‌شود هدفی که سازندگان از نتیجه کار خودشان به دنبال آن بوده‌اند را به دست نیاورند. اما در این بین بازی‌هایی هستند که با وجود این که نقص و عدم تزریق بودجه در همه جای آنها دیده می‌شود اما اگر کمی وقت روی آنها بگذاریم و چشم روی نواقصات آن ببندیم، درک بهتری از ایده تیم سازنده پیدا کرده و کیفیت دستاورد حاصل شده روی کیفیت ساخت اثر گذاشته و در نهایت حس رضایت را به مخاطب منتقل می‌کند. بازی Lifeless Moon دقیقا جزء همین دست از بازی‌ها است که ایده خوبی دارد، کمبود بودجه در آن مشاهده می‌شود اما نتیجه نهایی شاید رضایت بخش است.

بازی Lifeless Moon یک بازی ماجراجویی/معمایی است که توسط تیم کوچک استودیو Stage 2 Studios ساخته شده است. به واسطه داستانی که روایت می‌کند می‌توانیم آن را زیرشاخه عناوین روان‌شناختی و ترسناک نیز قرار بدهیم. ترسناک از این نظر که آینده‌ای عجیب و اما قابل باور را برای نسل بشر به تصویر می‌کشد و روان‌شناختی از این نظر که برخی مسئال روانی و فلسفی را از زاویه دید متفاوتی بیان می‌کند. داستان به صورت کلی با یک خط توضیح و البته بسیار ساده شروع می‌شود. شخصیت اصلی داستان ما که ابتدا به نظر می‌رسد روی سطح کره ماه به همراه دیگر اعضا و دانشمندان و در یک ایستگاه فضایی هستند را نشان می‌دهد. شروع و توضیحت ابتدایی داستان آنچنان روشن نیست و بازی با یک روایت گنگ شروع می‌شود. همین روایت ادامه پیدا می‌کند و در طول مدت زمان کمی که کلیت بازی دارد همین روایت عجیب و گنگ ادامه پیدا می‌کند.

در قدم اول ما وقتی به یک بای مستقل نگاه می‌کنیم انتظار این را داریم که حداقل از نظر داستانی در بالاترین سطح خودش باشد. چرا که برای روایت یک داستان خوب بودجه آنچنان هنگفتی لازم نیست. اما در Lifeless Moon به واسطه عنصر فلسفی که در روایت داستانی تزریق شده است، بخش اعظمی از بازی در سکوت و مقدار کوچکی هم که تلاش می‌کند داستان را روایت کند، با تکیه بر جملات کوتاه، علائم و نمادها در تلاش است تا داستان را به مخاطب منتقل کند. این در حالی است که مدت زمان بازی بسیار کوتاه است و در کمتر از دو ساعت بازی به اتمام می‌رسد. برای همین حتی وقتی ارفاقی هم در این قضیه داشته باشیم، و نیم نگاهی به عمق مطلب اصلی داستان بیندازیم، حتی وقتی داستان در هسته خود زیبا و جذاب به نظر برسد اما روایت آن کمی گنگ و نامفهوم است که جا داشت بهتر شود اما نشده و مخاطب را در برزخ نگه می‌دارد.

به برزخ اشاره کردیم، جو و اتمسفر بازی یک برزخ تمام عیار است. یک فضانرد بی‌نام و نشان که در یک دنیای عجیب که شبیه به ماه است اما ساحل دارد، کشتی‌های بزرگ دارد و برج‌هایی که سر به فلک کشیده‌اند. محیط‌هایی که تیم سازنده به عنوان یک بازی مستقل ساخته‌اند از نظر تاثیرگذاری زیبا و البته کارآمد شده‌اند. محیط‌های متنوعی که در لحظه تغییر ماهیت می‌دهند و دیدن برخی نشانه‌های تمدن در گوشه‌کنار آن تاثیر مرموز و جالبی روی مخاطب می‌گذارد. جو و اتمسفر محیط به شکلی است که کاملا مشخص است که روی آن فکر شده و همان‌طور که اشاره کردیم تیم سازنده بیشتر بر این باور هستند تا از طریق نشانه‌های محیطی داستان را روایت کنند اما متاسفانه گرافیک بازی به‌قدری ضعیف و تاریخ مصرف گذشته است که همین یک اثربخشی محیطی را هم نابود کرده است.

Lifeless Moon از نظر گرافیک فنی و البته جلوه‌های بصری برای نسل پیش است. درست است که این مورد را می‌توان به خاطر مستقل بودن کمبود بودجه چشم‌پوشی کرد اما همین مورد هم حد و مرزی دارد که در Lifeless Moon رعایت نشده است. کیلیت گرافیکی بازی واقعا حرفی برای گفتن ندارد و همین مورد به هدف وایده بازی نیست آسیب وارد کرده است. هرچیزی که در محیط وجود دارد قدیمی و کهنه است. کوه‌ها و دیوارها و حتی رنگ‌پردازی‌ها بد و حتی افتضاح است.خوشبختانه افت فریم در بازی وجود ندارد و بازی روی 30 فریم اجرا می‌شود. البته محیط‌ها بعضا زیاد از حد بزرگ و خالی هستند و به خاطر رنگ‌بندی بدی که در نماهای دوردست وجود دارد بعضا مخاطب ممکن است با سرگیجه روبرو شود.

همان‌طور که اشاره کردیم Lifeless Moon یک اثر ماجراجویی معمایی است. بخض اعظمی از بازی را در حال راه رفتن هستیم. شخصیت اصلی ما کاملا ساکت است و فقط راه می‌رود این در حالی است که هسته اصلی گیم‌‍لی بازی یعنی ماجراجویی روی پیدا کردن راه و حل کردن پازل‌ها پایه‌گذاری شده است. تعداد پازل‌ها زیاد نیست و البته حل کردن آنها هم آنچنان سخت نیست و برای همین بخش عمده‌ای از بازی را نه تنها در حال راه رفتن هستیم بلکه بیشتر مواقع در نقش یک شاهد ماجرا هستیم. یک سوم آخر بازی چالش‌های زیادی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد و از این نظر بازی اوج می‌گیرد. تعامل‌های خاصی پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد که همین تعامل‌ها از دل پازل‌ها و معماهایی که حل می‌کنیم در می‌آید. پازل‌ها زیاد نیستند و حل کردن آنها آنچنان سخت نیست. با وجد این که در بعضی سحنه‌ها فضایی ترسناک در بازی حاکم می‌شود اما اتفاق یا چال آنچنان سختی پیش روی مخاطب وجود ندارد و هر بازیبازی می‌تواند بدون حتی یکبار مردن بازی را تمام کند.

با وجود تمام کم و کاستی‌هایی که Lifeless Moon دارد در دو چیز واقعا عالی عمل کرده است. مورد اول که بیشتر در اواخر بازی خودنمایی می‌کند، جلوه‌های سینمایی بازی است. شرایط در اواخر بازی به همراه اندک دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شود به شکلی است که یادآور سکانس‌های فیلم‌های بزرگی همچون interstellar است. مورد دوم موسیقی بازی است. به جرات می‌توان گفت که در طول بازی قطعات و ترک‌هایی نواخته می‌شود که در نوع خود برای شخص من برای یک بازی در چنین سطحی واقعا بی‌نظیر بود. شاید باید اعتراف کنم که اگر همین بخش موسیقی نبود من هیچ رغبتی برای ادامه بازی پیدا نمی‌کردم ام اهیجان و شور و شوقی که موسیقی حماسی بازی در من یا مخاطب ایجاد می‌کند واقعا فوق‌العاده و تحسین برانگیز بود.

بازی Lifeless Moon حتی به عنوان یک اثر مستقل حرفی برای گفتن ندارد. نواقصی دارد که هر مخاطبی را می‌تواند خیلی زود از خودش براند. با این وجود به دلیل جو خاصی که ارائه می‌دهد و حس عجیب غریبی که به مخاطب منتقل می‌کند، می‌تواند به عنوان یک میان وعده گزینه مناسبی باشد به‌خصوص که ارزش شنیدن قطعات موسیقی نابش را هم دارد.

امتیاز بازی‌سنتر – 5

5

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت: موسیقی فوق‌العاده اتمسفر خاص اندک جنبه‌های روانشناختی نقاط ضعف: گرافیک قدیمی و تاریخ مصرف گذشته روایت داستانی گنگ کوتاه بودن بازی پازل‌های ساده نبود چالش خاص در تمام طول بازی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده روی پلتفرم PS5 بررسی شده است

User Rating: Be the first one !

source

توسط wikiche.com