انشا دانش آموزی درباره بغض من

انشا در مورد بغض من

انشا با موضوع بغض من به صورت ادبی و توصیفی برای دانش آموزان آماده شده تا با نحوه نگارش و مهارت نوشتاری آشنا شوند. با دانشچی همراه باشید.

موضوع انشا بغض من

بغض من، بارانی است که در دل کوچه های وجودم می‌بارد، اما هیچ صدایی از آن بر نمی خیزد. قطره‌هایش بی صدا می‌چکند و بر روی خاک تشنه‌ی قلبم می‌نشیند. گاهی اوقات این باران آرام می‌بارد و گاهی طوفانی می‌شود و مرا در خود غرق می‌کند.

بغضم، گاه از دلخوری‌های کوچک و گاه از دردهای بزرگ زاده می‌شود. گاهی بغض من مانند کودکی است که بهانه‌گیر شده و گاه مانند کوهی است که بر دوشم سنگینی می‌کند.

وقتی بغضم می‌گیرد، دنیا در نظرم تاریک و کوچک می‌شود. رنگ‌ها از بین می‌روند و صداها به گوشم نمی‌رسند. انگار تمام دنیا در برابرم دیوار کشیده و من را در تنهایی خودم رها کرده‌اند. در آن لحظه‌ها، تنها با خودم و افکارم روبرو هستم. افکاری که گاهی شیرین و گاهی تلخ‌اند.

اما بغض، تنها یک احساس منفی نیست. گاهی اوقات، بغض به من کمک می‌کند تا خودم را بهتر بشناسم. به احساساتم پی ببرم و آن‌ها را بهتر درک کنم. بغض، گاهی اوقات، مانند یک زنگ خطر است که به من هشدار می‌دهد، چیزی در درون من درست نیست.

من معمولا برای رهایی از بغض، به دنبال راه‌هایی می‌گردم. گاهی با دوستانم صحبت می‌کنم و گاهی به موسیقی پناه می‌برم. گاهی می‌نویسم و گاهی تنها می‌مانم و به افکارم اجازه می‌دهم آزادانه پرواز کنند.

می‌دانم که بغض، بخشی از زندگی من است و نمی‌توانم آن را از خودم جدا کنم. یاد گرفته‌ام که با آن کنار بیایم و اجازه ندهم که زندگی‌ام را تحت تاثیر قرار دهد.

بغض، مانند یک ابر سیاه است که آسمان وجودم را می‌پوشاند، اما می‌دانم که این ابر هم روزی کنار خواهد رفت و خورشید دوباره خواهد تابید.

بغضم، باران خاموش من است. این باران، به من یاد داده است که زندگی، مجموعه‌ای از احساسات است و نمی‌توان همواره شاد و خندان بود. بغض، بخشی از این مجموعه است و من آن را می‌پذیرم.

انشا در مورد قطره اشک

انشا اختصاصی _ نویسنده: حدیثه قاسمی

source

توسط wikiche.com