ترس به شکل‌های مختلف ظاهر می‌شود – ایستادن در لبه یک آسمان‌خراش بلند، دیدن یک تارانتولا، یا تپش قلب هنگام آماده شدن برای ارائه سخنرانی.

جامعه علمی برای مدت طولانی بر این باور بود که این سناریوها به‌طور مشابه مغز را تحریک می‌کنند.

آجی سَت‌پوت، استاد روانشناسی دانشگاه نورث‌ ایسترن می‌گوید: «داستانی در ادبیات علمی وجود دارد که بیان می‌کند مناطقی از مغز که پیش‌بینی می‌کنند فرد ترسیده است شامل آمیگدال، ناحیه کورتکس فرونتال اوربیتال یا ساقه مغز هستند».

او ادامه داد: «این‌ها به عنوان بخشی از چیزی که به آن “مدار ترس” می‌گویند، شناخته شده‌اند و این مدل در علم اعصاب برای چندین دهه غالب بوده است.»

به چالش کشیدن مدل مدار ترس

اوایل اکتبر ۲۰۲۴، سَت‌پوت و تیمش مطالعه‌ای منتشر کردند که این باور دیرینه را به چالش می‌کشد.

محققان از اسکن MRI برای بررسی پاسخ مغز به سه سناریوی متفاوت تحریک‌کننده ترس استفاده کردند: ترس از ارتفاع، عنکبوت‌ها و صحبت کردن در جمع.

برخلاف تصورات قبلی، مطالعه نشان داد هر نوع ترس مناطق متفاوتی از مغز را فعال می‌کند و این ایده که یک «مدار ترس» عمومی وجود دارد را رد کرد.

محققان گفتند: «بخش عمده‌ای از بحث در مورد ماهیت احساسات به یکنواختی یا تنوع در نمایندگی دسته‌بندی‌های خاص احساسات مربوط می‌شود.»

تیم تحقیقاتی کشف کرد که «اکثریت قاطع مناطق مغزی که ترس را پیش‌بینی می‌کنند، فقط در موقعیت‌های خاص این کار را انجام می‌دهند.»

تحقیقات نشان می‌دهند که واکنش‌های ترس به مراتب خاص‌تر از آنچه قبلاً تصور می‌شد هستند. این یافته‌ها پیامدهای مهمی برای درک اضطراب در میان گونه‌ها و توسعه امضاهای عصبی برای درمان‌های شخصی‌سازی‌شده دارند.

یادگیری ماشینی و ترس در مغز

این تحقیق فرضیات دیرینه‌ای درباره نحوه عملکرد ترس را به چالش کشید، به‌ویژه در حالی که علوم اعصاب به طور فزاینده‌ای به هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای پیش‌بینی احساسات متکی است.

سَت‌پوت گفت: «اکثر این روش‌ها فرض می‌کنند که یک الگوی واحد وجود دارد که رابطه مغز و رفتار را پایه‌گذاری می‌کند: یک الگو که انزجار را پیش‌بینی می‌کند. یک الگو که خشم را پیش‌بینی می‌کند.»

او ادامه داد: «خوب، اگر این درست باشد، پس چنین الگویی باید برای انواع مختلف ترس نیز آشکار باشد.»

اما وقتی صحبت از ترس می‌شود، این مطالعه تصویری پیچیده‌تر را نشان داد.

تمرکز تحقیق

در این آزمایش، محققان از ۲۱ شرکت‌کننده خواستند تا ترس‌های خود را شناسایی کنند و از اسکن‌های تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) برای نظارت بر فعالیت مغز هنگام تماشای ویدیوهای حاوی سناریوهای اضطراب‌آور استفاده کردند.

سَت‌پوت گفت: «ما تلاش کردیم تا ویدیوهایی واقعاً ترسناک از عنکبوت‌ها پیدا کنیم، زیرا من نمی‌خواهم مدلی عصبی داشته باشم که بگوید “شما در حال تماشای یک عنکبوت هستید.” من مدلی عصبی می‌خواهم که بگوید “شما در حال تجربه ترس هستید.”»

آشکارسازی پیچیدگی‌های پنهان ترس

پس از هر ویدیو، شرکت‌کنندگان سطوح ترس، میزان خوشایندی یا ناخوشایندی تجربه و میزان تحریک خود را در پرسشنامه‌ای ارزیابی کردند.

این مطالعه دو بینش شگفت‌آور را نشان داد: پاسخ‌ها در طیف وسیع‌تری از مناطق مغزی مشاهده شد و همه مناطق مغزی در تمام سناریوها درگیر نبودند.

سَت‌پوت گفت: «به عنوان مثال، آمیگدال به نظر می‌رسید که در زمینه ارتفاع اطلاعاتی را حمل می‌کند که ترس را پیش‌بینی می‌کند، اما نه در برخی از زمینه‌های دیگر. ما نمی‌بینیم که این مناطق به‌اصطلاح کلاسیک تهدید به‌طور کلی در پیش‌بینی ترس در همه موقعیت‌ها درگیر باشند.»

پاسخ بدن به محرک‌های احساسی

این تحقیق بخشی از یک کار گسترده‌تر از آزمایشگاه سَت‌پوت است که بر درک چگونگی بروز ترس در بدن متمرکز است.

در مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۱، تیم به بررسی پاسخ‌های فیزیولوژیکی به ترس، مانند تعریق و ضربان قلب، هنگام مواجهه با محرک‌های مختلف مانند ارتفاع یا برخورد با نیروهای انتظامی پرداخت.

این مطالعه همچنین نشان داد که محرک‌های مختلف واکنش‌های بدنی متفاوتی را ایجاد می‌کنند، که از این ایده حمایت می‌کند که ترس یک واکنش یکسان برای همه نیست.

پیامدهای درمان‌های آینده

سَت‌پوت امیدوار است که این یافته‌ها را با نمونه‌ای بزرگ‌تر و متنوع‌تر از شرکت‌کنندگان و با در نظر گرفتن عواملی مانند سن و جنسیت تکرار کند.

در حالی که مطالعه فعلی نمونه کوچکی دارد، نتایج می‌تواند روش رویکرد حرفه‌ای‌های سلامت به درمان اختلالات ترس و اضطراب را تغییر دهد.

او افزود: «وقتی ما به مغز و همبستگی‌های عصبی ترس نگاه می‌کنیم، بخشی از دلیل این کار این است که بتوانیم در آن مداخله کنیم. یافته‌های ما نشان می‌دهند که ممکن است مداخلات نیز نیاز به شخصی‌سازی داشته باشند.»

انقلابی در درمان‌های مبتنی بر ترس

این تغییر در درک می‌تواند رفتاردرمانی برای شرایطی مانند فوبیاها و PTSD را متحول کند. این ممکن است حتی بر درمان‌های دارویی نیز تأثیر بگذارد.

سَت‌پوت گفت: «درمان‌های دارویی که یک مدار خاص را هدف قرار می‌دهند مؤثر هستند، اما فقط برای حدود ۵۰ درصد از افراد کار می‌کنند. هنوز مشخص نیست چرا.»

او اضافه کرد: «تحقیقات ما حداقل تا حدی توضیحی ارائه می‌دهد – مناطق مغزی که برای هر تجربه احساسی مهم هستند، بسته به فرد و موقعیت متفاوت خواهند بود. اگر فقط روی چیزهای مشترک تمرکز کنید، بسیاری از موارد را نادیده می‌گیرید.»

این درک از ترس فراتر از ایده «مدار ترس» می‌رود و درهای جدیدی را برای درمان‌های شخصی باز می‌کند.

چه ترس از افتادن باشد، چه مواجهه با عنکبوت یا ایستادن در مقابل یک جمعیت، این تحقیق نشان می‌دهد که ترس پیچیده‌تر از آن است که قبلاً تصور می‌شد.

این مطالعه در مجله علوم اعصاب منتشر شده است.

source

توسط wikiche.com