به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تورق صفحات تاریخِ مظلومیت فلسطین اشغالی طی دهههای گذشته، همانطور که با نسلکشی مداوم فلسطینیان توسط رژیم غاصب صهیونیستی همراه بوده و منازعات مختلفی را بهدنبال داشته، دربردارنده نگاهها و خوانشهای متفاوتی نیز بوده است، بر این اساس، درباره فلسطین و مصائب آن همواره برداشتها و خوانشهای متفاوت و بعضاً متضادی وجود داشته است، این خوانشهای متکثر در بازنمایی تصویر فلسطین در مدیوم سینما نیز قابل ردگیری است،
به این ترتیب، اگر نگوییم بازنمایی تصویر فلسطین در سینمای جهان دچار تشتت است، باید بگوییم که این قسم بازنماییها به چند دسته گوناگون تقسیم میشوند که هرکدام از منظری متفاوت به فلسطین، تاریخ، مردم و مصائب این ملت رنجدیده نگریستهاند، منظرهایی که بعضی از آنها حاکی از تغافل، تجاهل، سکوت، بیتفاوتی، عافیتطلبی و یا منفعتجویی نسبت به مسئله فلسطیناند، برخی دیگر از آگاهی و هوشیاری سینماگران نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی حکایت دارند و برخی دیگر نیز راوی جانبداری آشکار از ظلم رژیم خونریز صهیونیستی به ملت فسلطیناند.
در ادامه، به مرور مختصر هریک از این جریانهای سینمایی میپردازیم:
الف) جریان تطبیع: نخستین جریان سینمایی در بازنمایی فلسطین که به جریان «تطبیع» معروف است، دیدگاه افرادی را دربرمیگیرد که خواستارِ طبیعیسازی زندگی فلسطینیها و اسرائیلیها کنار یکدیگر هستند، بهبیان دیگر، این جریان با نفی منازعه موجود، در پی آن است که جهان آرمانیاش را بر پایه همزیستی مسالمتآمیز میان مردم فلسطین و اسرائیل بگذارد. این نگاه که عمدتاً میان سینماگران آمریکایی و اروپایی دیده میشود، در فیلمی مانند «زیتون» بهکارگردانی «اِران ریکلس» بهوضوح قابل مشاهده و ردگیری است.
ب) جریان نوستالژیک: جریان دوم، جریانی است که هرچند منکر ظلم به مردمِ مظلوم فلسطین نمیشود اما همزمان تمایل چندانی هم به بازگویی جنایات رژیم صهیونیستی نشان نمیدهد. افراد این جریان با اتخاذِ نظرگاهی نوستالژیک و رو به گذشته نسبت به فلسطین و تاریخ آن، عمدتاً با نگاهی حسرتبار صرفاً خود را راوی گذشته از دست رفته کشور فلسطین میدانند و حاضر به برداشتن گامی فراتر در این راستا نیستند. عجیب نیست اگر بگوییم این نگاه در جامعه فلسطینیهای مهاجر یا مهاجرزادههای ساکن کشورهای غربی شکل گرفته است که دستاویزی غیر از رجوع به آلبومها و آه کشیدن برای سرزمین مادری از دست رفتهشان نداشتهاند. ازجمله فیلمسازان شاخص این جریان میتوان به «آنه ماری جاسر» اشاره کرد که فیلمهایی چون «نمک این دریا» و «وقتی تو را دیدم» را کارگردانی کرده است.
ج) جریان میانهرو: جریان سوم که جریان میانهرو نام دارد، جریانی است که در میانه مسیر مقاومت و عدم مقاومت باقی مانده است. این جریان، گاه با توقف در زندگی روزمره، مقاومت را نادیده میگیرد و گاه در تکریم مقاومت سخنوری میکند. فیلمسازان این جریان گرچه در بطن دیدگاهشان با مقاومت همراه هستند، اما از آنجا که آثار خود را عمدتا با حمایت و مشارکت کمپانیها و تهیهکنندگان اروپایی میسازند، ناگزیر به اتخاذ رویکردی کجدار و مریز هستند. به بیان دیگر، این افراد میخواهند بهصورت همزمان در هر دو طرفِ جوی آب بایستند! میتوان گفت که «هانی ابواسعد» سرشناس ترین فیلمساز این جریان است که ساخت فیلمهایی نظیر «عمر» و «اینک بهشت» در کارنامه او به چشم میخورد.
د) جریان مقاومت و مبارزه: اما چهارمین جریان سینمایی، موسوم به جریان مقاومت و مبارزه که مهمترین جریان موجود در بازنمایی مسئله فلسطین به شمار میرود، جریان مدافع انتفاضه و مقاومت است و تولیدات آن دامنهای از فیلمهای حاوی مضامینی چون اثبات حقانیت فلسطینیان در دفاع از سرزمین مادریشان، آزادیخواهی ملت فلسطین، دعوت به قیام و مبارزه علیه رژیم غاصب صهیونیستی، مقاومتهای مردمی در برابر ظلم، مظلومیت فلسطینیان و موارد دیگری از این دست را در بر میگیرد. سینمای مصر، سوریه، تونس، فلسطین، شمال آفریقا و مهم تر از همه، سینمای ایران، نمایندگانی در این جریان دارند که با موضعی صریح و قاطع، مقاومت را تنها راه حل فلسطین عنوان میکنند. از جمله آثار شاخص این جریان میتوان به فیلمهایی نظیر «بازمانده» و «شهر موچدان» اشاره کرد.
ه) جریان اسرائیلی: سینمای رژیم صهیونیستی بهخلاف نوپابودنش، تاکنون آثار زیادی را ساخته و در قبال مسئله فلسطین، دو رویکردِ کلی چپ و راست را اتخاذ کرده است. در نگاه فیلمسازان جریان چپ که به لحاظ ایدئولوژیک به احزابی مانند حزب کار نزدیک هستند، رگههایی دیده میشود که خواهان سازش و صلح با فلسطینیان و پایان دادن به منارعه است. ازجمله فیلمهای شاخص این جریان میتوان به فیلم «عجمی» ساخته مشترک «اسکندر کوپتی» و «یارون شانی» اشاره کرد که بحث همزیستی مردم فلسطین و اسرائیل را اینبار از زاویه دیدِ اسرائیلی مبنای درام خود قرار میدهند. در مقابل این جریان، فیلمسازان جریان راست قرار میگیرند که از حیث ایدئولوژیک تماما با ایدئولوژی رژیم سیاسی اسرائیل همسو بوده و مواضعی سراسر ضدفلسطینی دارند.
در تحلیل نهایی باید گفت این نوار باریک در نقشه جغرافیا که میان دریای مدیترانه و کرانه رود اردن جا خوش کرده و سالهاست از آن فریاد مظلومیت، مقاومت و آزادیخواهی به گوش جهانیان میرسد، افزون بر نبردی که در میانه میدان تجربه میکند، جنگی دیگر را نیز همزمان روی پرده سینماها پیشرو دارد؛ جنگی مهم که مهمات آن نه موشک و تانک و سنگ، بلکه قلم و دوربین و روایت است.
انتهای پیام/
source