امسال شاهد عرضه تعدادی از بهترین بازی‌های سال‌های اخیر بودیم و سال 2023 یکی از بهترین سال‌ها جهت تجربه بازی‌های ویدیویی بود اما در عین حال برخی از بدترین بازی‌های سال‌های اخیر هم امسال منتشر شدند. بازی‌هایی که از نام و نشان خوبی هم برخوردار بودند اما بیشتر سعی داشتند تا با استفاده از نام خود به درآمد بیشتری برسند که در این زمینه موفق ظاهر نشدند. در ادامه نگاهی داریم به بدترین بازی های سال 2023، با بازی سنتر همراه باشید.

آیتم ویدیویی را در یوتوب تماشا کنید


Skull Island: Rise of Kong

همون قدر که ساخت یک بازی خوب کار سختیه و هر استودیویی قادر به انجامش نیست، ساخت یک بازی بد مثل بازی Skull Island: Rise of Kong هم کار راحتی نیست و حداقل باید از این لحاظ از سازندگان بازی کینگ کونگ تمجید کرد. عنوان Skull Island: Rise of Kong تمام تلاشش را کرده است تا به یکی از بدترین عناوین تاریخ تبدیل شود و باید گفت تا حد زیادی هم در این زمینه موفق بوده است. از گیم پلی ابتدایی و ساده گرفته تا انیمیشن های مضحک، لول دیزاین فاجعه، کنترل ناکارآمد و گرافیکی که گویا از دل نسل پنجم و اولین بازی های کنسول پلی استیشن ۱ در سال ۲۰۲۳ عرضه شده است. داستان بازی هم هیچ نکته خاصی را در برندارد و گویا سازندگان از یکی از مستند های حیات وحش برای نوشتن پلان کلی داستان الهام گرفته اند. در این عنوان ما در نقش کینگ کونگ برای بقا در جزیره Skull Island بازی خواهیم کرد. پایان داستان.

بازی Skull Island: Rise of Kong تنها در مدت زمان یک سال توسعه یافته و با توجه به گزارشات تنها کمتر از ۲۰ نفر برای توسعه آن مشارکت داشته اند.

The walking dead: destinies

احتمالا ایده ساخت The walking dead: destinies همان چیزی بود که طرفداران سریال واکینگ دد رویای تجربه آن را در قالب یک بازی ویدئویی داشتند. عنوانی که به مخاطبش اجازه دهد تا سرنوشت شخصیت های داخل سریال را به شکل دلخواه تغییر داده و از مرگ آن ها جلوگیری کند. با این حال سازندگان بازی The walking dead: destinies به خوبی نشان دادند که تنها داشتن یک ایده خوب برای ساخت بازی کافی نیست و به راحتی میتوان این ایده خوب را برای ساخت یکی از بدترین بازی های سال استفاده کرد. The walking dead: destinies یک عنوان به شدت سطحی، کوتاه و بدون ارزش بوده که تنها در ۵ ساعت قصد دارد کل وقایع سریال والکینگ دد را بدون هیچ منطق داستانی به تصویر بکشد. صحنه های جذاب سریال همانند مبارزه ریک و شین، در این بازی به نبرد های فرسایشی و اعصاب خورد کنی تبدیل شده اند که در آن باید هزاران قشنگ اسلحه را برای پیروزی استفاده کنید. البته در این عنوان دشمن اصلی گیمر باگ ها و لگ های فراوان در کنترل بازی محسوب می‌شوند تا کامل کننده تجربه فاجعه بازی باشند.

The Lord of the Rings – Gollum

ارباب حلقه ها و دنیایی که تالکین خلق کرده به قدری غنی هستند که بتوان ده ها فیلم و بازی متفاوت و جذاب با استفاده از آن ها ساخت. با این اوصاف کمتر کسی فکرش را میکرد که روزی کسی پیدا شود تا به دنبال شخصیت گلوم و ساخت یک بازی از روی او برود.  اما استودیو Daedalic نشان داد که هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و آن ها با ساخت The Lord of the Rings – Gollum سند مرگ خود را امضا کردند. تقریبا از همان زمان معرفی سرنوشت بازی مشخص بود، اما کمتر کسی فکر می‌کرد محصول نهایی در عمل به یک فاجعه تمام و عیار تبدیل شود. از طراحی مضحک چهره شخصیت گلوم گرفته تا گیم پلی به شدت تکراری، هوش مصنوعی فاجعه و گرافیک تاریخ مصرف گذشته در کنار انواع و اقسام باگ ها از جمله مواردی بودند که در شکست بازی نقش بسازی داشتند. حتی در زمینه داستان هم عنوان The Lord of the Rings – Gollum نتوانستند حرفی برای گفتن داشته باشد و در نهایت با شکست کاملی همراه بود. البته شاید بتوان گفت تنها نکته مثبت این ماجرا این بود که استودیو Daedalic تصمیم گرفت که بعد از آن کلا از ساخت و توسعه بازی کنار رفته و تنها در نقش یک ناشر به کار خود ادامه دهد.

Quantum Error

کوانتوم ارور از آن دست بازی هایی است که به نظر می‌رسد سازندگان تازه کارش یعنی استودیو Teamkill Media به شدت سعی کرده اند این عنوان همه چیز داشته باشد اما در همه بخش ها به یک شکست تمام عیار تبدیل می شود. عنوانی که درگیر حواشی مختلف شد و هر روز شاهد مصاحبه سازندگان آن در خصوص بازی بودیم. کوانتوم ارور قرار بود با استفاده از آنریل ۵ عنوانی چشم نواز از لحاظ بصری و یک عنوان کامل در بخش های گیم پلی و داستان باشد، اما محصول نهایی نتوانسته در هیچ کدام از این بخش ها وعده های خود را عملی کند. بخش های ترسناک به شدت سطحی و قابل پیش بینی هستند، در بخش گیم پلی هم با یک عنوان ناقص طرف هستیم. شاید بتوان گفت تنها زمانی که بازی ما را در نقش یک آتش‌نشان قرار می‌دهد کمی بتوان با آن سرگرم شد. اگر این عنوان با نام شبیه ساز آتش نشانی عرضه شده بود و سازندگان زمان کمتری را وقف مصاحبه و حاشیه‌های کنسول وارز می‌کردند، قطعا نتیجه بهتری برای بازی داشت و بازخورد های به شدت بهتری را دریافت میکرد.

The last hope

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چقدر خوب میشد اگر قادر بودیم عنوان تحسین شده The last of Us را بر روی کنسول همراه نینتندو سوییچ تجربه کنیم؟

این ایده انقلابی را استودیو VG games در قالب عنوانی با نام The Last Hope: Dead Zone Survival عملی کرده است. عنوانی که موفق شده تا به امروز دو نمره ۵ و ۲ را به دست آورد و البته بعد از آن هم برای زیر پا گذاشتن قانون کپی رایت برای همیشه از صفحه روزگار محو شده است.  در بازی The last hope ما کنترل برایان لی را بر دست میگیرم. پدری که به آینده فرستاده شده تا دلیل حمله زامبی ها را بررسی کند و در این بین دخترش با نام Eva همراه او خواهد بود. در نگاه اول همه چیز به شدت شبیه به عنوان the last of us است. از طراحی چهره شخصیت Eva و شباهتش به شخصیت Ellie گرفته تا کلیت بازی شباهت فراوانی به عنوان the last of us دارد. اما با تجربه این بازی متوجه آن خواهید شد که با چه فاجعه طرف هستید. عنوانی که تنها برای به جیب زدن پول ساخته شده و در عمل قصد دارد از نام the last of us برای فریب مخاطبش استفاده کند. خوشبختانه این عنوان در حال حاضر به صورت کامل از دسترس خارج شده و احتمالا سازندگان آن به زودی باید در دادگاه برای جنگ با وکلای سونی حاضر شوند.

Greyhill Incident

گری هیل عنوانی است که در ژانر ترسناک منتشر شده اما عملا خودش پایه گذار ژانر کمدی در دنیای بازی های ویدئویی محسوب می شود. یک عنوان مضحک و ضعیف که تنها به لطف دیالوگ ها و ویس اکتینگ به شدت احمقانه و طراحی عجیب موجودات فضایی خودش می تواند موجب خنده مخاطبش شود. گویا ایده ترسناک بودن برای سازندگان این عنوان به نحو دیگری تعریف شده و آن ها هیچ درک درستی از یک عنوان ترسناک ندارند. علاوه بر آن بازی گری هیل با ارائه یک داستان بی منطق و ضعیف حتی در این زمینه یک شکست محسوب می شود. شاید تنها بتوان بازی را در زمینه بصری مورد قبول قلمداد کرد، اما آن هم با وجود باگ ها و مشکلات فنی در نهایت نمره قابل قبولی را دریافت نمی کند.

Redfall

شاید اگر هر استودیویی غیر از آرکین وظیفه ساخت بازی Redfall را برعهده داشت، این عنوان در لیست بدترین بازی های سال قرار نمی گرفت. اما وقتی صحبت از سازندگان عناوین درخشانی مثل دیزآنرد، deathloop و پری می‌کنیم، به صورت ناخواسته انتظاراتمان از ساخته این استودیو بالا می‌رود. متاسفانه اما رد فال به هیچ عنوان نتوانست انتظارات طرفداران استودیو آرکین را برآورده کند و در مجموع با عنوان متوسط و یا حتی بد در خیلی از زمینه ها همراه بودیم. هوش مصنوعی ضعیف، داستان آبکی و مبارزات تکراری در کنار مجموعه عظیمی از باگ ها و مشکلات فنی مواردی بودند که عنوان ردفال با آن ها دست و پنجه نرم می کرد. حتی طراحی  Immersive Sim مراحل که به عنوان امضا ارکین هم شناخته می‌شد، نتوانست از شکست این عنوان جلوگیری کند. البته باید گفت بازی رد فال در حال حاضر به شدت وضعیت بهتری دارد. اخیرا آپدیت جدیدی برای آن منتشر شده که اکثر مشکلات فنی آن را رفع می‌کند، اما بر هر حال این عنوان همچنان با استاندارد عناوین آرکین فرسنگ ها فاصله دارد.

source

توسط wikiche.com