در حالی که تقریباً یک سال از رونمایی غافلگیرکننده بازی Hi-Fi Rush برای کنسولهای ایکس باکس میگذرد، حالا نسخه کنسول PS5 این بازی نیز عرضه شده و به نظر میاد که این بار هم با اثری طرف هستیم که میتواند طرفداران سبک هک اند اسلش را با خود همراه کند. پس از اعلام استراتژیهای مایکروسافت مبنی بر عرضه بازیهای انحصاری برای کنسولهای رقیب، Hi-Fi Rush بعد از بازی Pentiment به عنوان دومین اثری که توسط بازیسازهای انحصاری مایکروسافت ساخته شده به PS5 راه پیدا کرد. اثر متفاوت استودیوی Tango Gameworks، این بار برخلاف بازیهای گذشته این استودیو، اثری است که کاملاً در نقطه مقابل بازیهای ترسناک-بقا قرار میگیرد و تجربهای سرتاسر سرگرمکننده و البته خندهدار را در اختیار گیمر قرار میدهد.
این روزها ریسک پذیری در دنیای ویدئو گیم به موضوعی تبدیل شده که شاید هر سازندهای به سراغش نرود و معمولاً استودیوهای کوچکتر هستند که حاضرند برای امتحان ایدههای متفاوت و خاص خودشان دست به ریسک بزنند. شینجی میکامی (Shinji Mikami) افسانهای به عنوان موسس استودیوی تانگو گیمز، این اجازه را به تیم خودش داده که با ساخت یک بازی اکشن هک اند اسلش که بر پایه موسیقی و ریتم بنا شده، اثری را تحویل دنیای گیم بدهند که واقعاً قابل ستایش است. اعضای ساخت این بازی با فاصله گرفتن از فرمولهای تکراری بازیهای ژانر اکشن، مبارزات و البته کل دنیای Hi-Fi Rush را به شکلی خلق کرده که تک تک اجزای آن بر اساس بیت و ریتمی که در محیط میشنوید کار میکند. بازی Hi-Fi Rush و نوع طراحی خاصش، ممکن است شما را یاد آثار قدیمی و موفق کنسول سگا دریمکست (Sega Dreamcast) بیندازد؛ البته اگر بتوانیم از این بازیها به عنوان آثار موفق یاد کنیم. استودیو تانگو بعد از عرضه بازی گوست وایر توکیو (Ghostwire Tokyo) و فروش نه چندان موفق آن، خیلی زود به سراغ پروژه بعدی خودش رفت. البته باید این نکته را هم یادآور شویم که تیمی جدا از این استودیو، از سال ۲۰۱۸ روی ساخت دمو بازی های-فای راش برای گرفتن تاییدیه نهایی ناشر بازی – یعنی بتسدا (Bethesda) – کار میکرده و این عنوان برای گرفتن چراغ سبز ساخت از طرف افراد بالایی کار بسیار سختی داشته است.
متاسفانه یا خوشبختانه، Hi-Fi Rush را نمیتوانیم تنها در یکی از سبکهای همیشگی دنیای بازیها دستهبندی کنیم. سازندههای بازی تلاش کردن تا با ترکیب اِلِمانهای مختلف و وام گرفتن از بازیها و حتی فیلمهای کارگردان معروفی مثل ادگار رایت (Edgar Wright)، اثری را بسازند که تا حالا شبیه به آن را ندیدهایم. اتفاقاً شاید نزدیکترین مثالی که بتوانیم برای Hi-Fi Rush پیدا کنیم، فیلم محبوب Scott Pilgrim است؛ های-فای راش در واقع به نوعی ما را در نقش اصلی این فیلم قرار میدهد که باید با موسیقی و ریتم، دشمنان و باسهایی که سر راهش قرار میگیرند را از بین ببرد. در ادامه درباره داستان بازی هم مفصل صحبت میکنیم. گیم پلی بازی تمرکز خیلی خیلی زیادی روی موسیقی و هماهنگی نوتها با زدن دکمهها دارد و معمولاً این نوع بازیها را که از این روش در گیم پلی خودشون استفاده میکنند، در سبک ریتم بِیسد (Rhythm Based) قرار میدهیم. های- فای راش با الهام از مبارزات بازیهایی مثل بایونتا (Bayonetta) صحنههای اکشن و پر زد و خورد شلوغ را از زاویه دوربین سوم شخص برای مخاطب به تصویر میکشد که نتیجه این ترکیب بدون هیچ اغراقی، عالی از آب در آمده است. در مراحل اول بازی، سیستم مبارزات بازی بر اساس مکانیکهای سادهای طراحی شده که شما باید تنها با هماهنگی بیت و زدن ضربهها، دشمنان را از بین ببرید. از آنجایی که استفاده از این روش راه خیلی رایجی نیست، های-فای راش سعی میکند تا بازیکنان را کمکم با ساز و کار این گیم پلی آشنا کند اما کند بودن بخشهای ابتدایی و البته دست کم گرفتن گیمرها توسط سازنده، میتواند کاری کند که شما در همان ابتدای راه از تجربه های-فای راش دست بکشید. با پیشرفت داستان و آزاد شدن کمبوها، مهارتها و البته اضافه شدن شخصیتهای جدیدتر به بازی، جذابیت گیم پلی هم دوچندان میشود و میتواند کاری کند تا تجربه بازی به ورطه تکرار نیفتد.
اما اصلاً این سیستم مبارزه چهطور کار میکند؟ برای رسیدن به جواب این سوال و فهم بهتر این قضیه، باید به سراغ داستان بازی برویم. داستان Hi-Fi Rush در آیندهای نهچندان دور روایت میشود که رباتها دیگر به یک بخش عادی از زندگی روزمره انسانها تبدیل شدهاند و تاثیر آنها را میتوانیم در تمام جهان بازی حس کنیم. در این دوران، یک موسیقیدان جوان به امید تبدیل شدن به یک ستاره بزرگ راک، در پروژهای جدید به اسم Armstrong ثبت نام میکند تا یکی از دستهای خودش را با یک دست رباتیک جایگزین کند؛ ولی این رویاها خیلی زود جای خودشان را به سختیهای متعدد و قرار گرفتن در مسیر انتقام میدهند. در طول این پروسه، طی یک اتفاق خیلی مسخره و خندهدار، دستگاه موسیقی MP3 قهرمان اصلی داستان – یعنی چای (Chai) – در بدن او قرار میگیرد و به واسطه همین اتفاق او میتواند تمام ریتمهایی که در جهان اطرافش شنیده میشوند را حس کند. سران شرکت Vandelay که از این موضوع زیاد خوشحال نیستند، سعی میکنند تا خیلی زود از شر چای خلاص شوند و حالا او باید برای نجات جان خودش از شهر کوچکی که در آن گرفتار شده فرار کند.
همانطور که اشاره کرده بودیم، چای، دشمنانش و کلاً تمام المانهای جهان بازی، همگی بر اساس ریتمهای موسیقی حرکت میکنند و شما به عنوان بازیکن باید با هماهنگ کردن این ریتمها به نبرد دشمنان بازی بروید. تقریباً تمامی حرکاتهای بیسیک چای مثل حمله کردن یا جا خالی دادن خود به خود با این بیتها هماهنگ میشوند؛ با این حال باید دقت داشته باشید که برای وارد کردن آسیبهای جدیتر و زدن ضربات سهمگینتر، باید حتماً تمام ضربات بر اساس بیتی که در بازی میشنوید زده شوند. این نوع از گیم پلی ممکن است در ابتدا کمی برای مخاطب گیجکننده یا غریبه به شمار برود اما به مرور زمان و به کمک نوار ریتمی که مثل پاترونوم در بازی قرار گرفته، شما کمکم به این نوع مبارزات عادت میکنید. البته ناگفته نماند که در بعضی صحنهها که با تعداد زیادی از دشمنان طرف هستید، رعایت کردن این قوانین به کار نمیآید. در ادامه داستان، چای با گربهای به اسم 808 و شخصیت پپرمینت (Peppermint) آشنا میشود که سعی دارند تا با افشای رازها و فعالیتهای شیطانی شرکت Vandelay، آنها را از بین ببرند. پپرمینت به عنوان یکی از شخصیتهای فرعی، نقش خیلی مهمی را در بازی ایفا میکند و به واسطه او چای وارد قرارگاه مخفیای میشود که در آنجا میتواند علاوه بر استراحت در بین مراحل، با کمک پپرمینت مهارتها و ضربات مخصوص جدیدی را برای خودش طراحی کند؛ شخصیسازی لباسهای چای و همراهانش نیز دقیقاً در همین بخش قرار دارد. پپرمینت در کنار ساخت وسایل جدید، میتواند در مبارزهها نیز برای مدت کمی به کمک چای بیاید و با زدن کمبوهای جذاب شما را از وضعی که در آن گرفتار شدید نجات دهد. در کنار این موضوع، نباید از صداپیشگی عالی شخصیتها، نوع تعامل جذاب و رد و بدل شدن شوخیهای آنها با هم نیز غافل شویم؛ چه دوبله انگلیسی و چه دوبله ژاپنی Hi-Fi Rush در بالاترین سطح ممکن قرار دارند و مخاطب به خوبی میتواند با تکتک شخصیتها ارتباط برقرار کند.
یک بازی خوب و با کیفیت، جدای از گیم پلی متعادل و روان، نیاز به طراحی بصری جذابی هم دارد. طراحان استودیوی تانگو، برای ساخت بازی خودشان از قدرت سختافزاری موتور بازیسازی آنریل انجین ۴ نهایت استفاده را بردهاند و در این بخش هم نمره خیلی خوب و قابل قبولی را میگیرند. طراحی هنری های- فای راش به نوبه خودش بهشدت چشمنواز و جذاب است و میتواند تا ساعتها شما را محو زیباییهای خودش کند. با ورود به مراحل مختلف، نوع طراحی آن مرحله با توجه به سبک و استایل موسیقی خاصی تغییر میکند و ریتم نسبتاً متفاوتی به خودش میگیرد؛ برای همین هست که میگوییم موسیقی در این بازی حتی از خود گیم پلی هم نقش تاثیرگذارتری دارد و در وهله اول شما باید عاشق موسیقی باشید یا حداقل رابطه خوبی با آن داشته باشید. در بخش ابتدایی این بررسی به این نکته اشاره کردیم که های- فای راش خیلی در چارچوب سبک خاصی قرار نمیگیرد؛ بعضی از مراحل بازی، شامل بخشهایی میشوند که در آنها مهارت سکوبازی یا همون پلتفرمینگ بازیکنان به چالش کشیده میشودو این نوع مراحل ما را به شکلی یاد بازیهای محبوب Crash Bandicoot هم میاندازند. با وجود این بخشها میتوانیم های- فای راش را حتی به عنوان به یک اثر بیت دِم آپ (Beat ‘em Up) هم معرفی کنیم؛ این مراحل خاص اما کاربرد دیگری هم دارند و با کامل کردن چالشها، شما میتوانید امتیازهای خاصی را جمع کنید و به وسیله این امتیازها برای شخصیت خودتان مهارتها، سلاحها و حتی لباسهای جدیدی را بخرید.
یکی از نکات منفی نسخه PS5 بازی Hi-Fi Rush که شاید در نگاه اول به چشم نیاید، این است که سازندهها از امکانات کنترلر دوال سنس (DualSense) در بازی خودشان زیاد استفاده نکردهاند. این موضوع را البته باید از این دید بررسی کرد که مایکروسافت همین الانش هم با انتشار یکی از بازیهای انحصاری خودش برای کنسول رقیب دست به کار سختی زده و استفاده نکردن از پتانسیلهای کنترلر DualSense مخصوصاً برای این بازی، کمی منطقی به نظر میرسد. قبل از این که به سراغ جمعبندی نهایی برویم، باید درباره یکی دیگر از ویژگیهای جذاب های-فای راش صحبت کنیم. از آنجایی که بازی تاکید زیادی روی موسیقی دارد، استودیو تانگو با چندین و چند هنرمند مختلف در این زمینه همکاری کرده تا ترانههای انحصاری و جذاب زیادی برای این بازی ساخته شوند. وظیفه نوشتن موسیقی متن Hi-Fi Rush هم بر عهده هنرمندان سابق استودیوهای کونامی (Konami) و کپکام (Capcom) بوده است.
در پایان باید گفت که اگر تا به امروز منتظر تجربه بازی Hi-Fi Rush بودهاید، الان بهترین فرصت است تا این بازی جذاب را روی کنسول PS5 تجربه کنید. در ابتدا ممکن است که خیلی با گیم پلی این بازی ارتباط برقرار نکنید اما مطمئن باشید که اگر به آن فرصت دهید و کمکم با مکانیکهای متفاوتش آشنا شوید، این بازی میتوانید شما را غافلگیر کند.
امتیاز بازیسنتر – 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: مبارزات سریع و جذاب بر پایه موسیقی طراحی عالی باسفایتها گرافیک فنی و بصری فوقالعاده صداگذاری عالی شخصیتها و شوخیهای آنها داستان جذاب و درگیرکننده شخصیتهای دوستداشتنی نقاط ضعف: عدم استفاده از پتانسیل کنترلر دوالسنس شروع کند بازی در مراحل ابتدایی این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS5 بررسی شده است
source
کلاس یوس