فیلم گودزیلا به کارگردانی گرت ادواردز (Gareth Edwards) و دنبالههایی که بر آن ساخته شد، نشان داد که ما امروزه تکنولوژی قانعکنندهای در اختیار داریم تا ورژن خیلی بهتر و واقعیتری از این کایجو و شهرهایی که او به نابودی آنها مشغول است، بسازیم. با فیلم Godzilla Minus One دوباره به دل ژاپن میرویم؛ در اینجا با یک بازسازی کامل از اولین نسخه این سری 33تایی سر و کار داریم؛ در آن ستینگ اولیه که سال 1945 بود نیز حفظ شده و به دل محیطی با فضای انفجار بمب اتمی میرویم. برای اولین بار پس از مدتها نیز، این فیلم تنها یک داستان مستقیماً درباره گودزیلا ارائه میکند که به خودی خود چالشی اضافی محسوب میشود.
اربابان آشوب
با وجود اینکه طرفداران اکثراً دوست دارند ببینند هیولاهای گنده مثل کینگ کونگ و گودزیلا در حال ترکاندن و خراب کردن چیزها هستند، او در این فیلم دوباره تبدیل به شخصیت منفی تبدیل شده است. این نکته به خودی خود یک نکته کاملاً مثبت برای هیولاهای عظیمالجثه سینما به حساب میآید؛ چرا که آنها حیات خود را در سینما به عنوان موجوداتی خطرناک و تهدیدآمیز آغاز کردند که ترسهای عمیقی چه بر روی پرده سینما چه در فرهنگ عامه، ایجاد میکنند. اما رفته رفته به دلیل شهرت و افزایش نسخههای اضافی از آنها مثل سریالهای تلویزیونی، هیولاهایی مثل گودزیلا و کینگ کونگ را در قالب شخصیتهای قهرمان هم دیدیم که در نقش مدافعان زمین حاضر میشدند و با دشمنان ترسناک و هیولاهای مهاجم خیلی بدتر از خودشان، مبارزه میکردند. کینگ کونگ حتی به مرور تبدیل به یک قهرمان تراژیک هم شد و داستانهای احساسی در ریبوتهای ساخته شده، از او مشاهده کردیم!
جدیدترین گودزیلای ساخته شده درباره وحشت از بمب اتم است و در عین حال احساس «گناه پس از واقعه» را نیز در بر دارد (احساس گناه پس از واقعه یا Survivor’s Guilt، احساسی میباشد که پس از گذراندن وضعیتی تراماتیک به وجود میآید و فرد به شکل مداوم احساس میکند که کار بدی انجام داده است). گودزیلا در ابتدا در اندازه کوچکتری نسبت به آنچه عادت داریم ظاهر میشود و به کویچی شیکیشیما (Koichi Shikishima) حمله میکند؛ کویچی خلبان جوانِ عضو کامیکازه است که درباره وضعیت فنی هواپیمای جنگی خود دروغ میگوید تا از مردن خود حین پرواز، فرار کند و به جایش در جزیرهی تعمیر فرود بیاید. به او دستور داده میشود که به هیولا شلیک کند، اما او میترسد و با یکی از مکانیکها از مهلکه فرار میکند، در حالی که دیگران را به حال خود رها میکند. از طرفی، این خلبان که به خانه بازگشته باید با احساس گناه پس از واقعه، دست و پنجه نرم کند. از طرفی دیگر نیز گودزیلا که در تستهای اتمی Bikini Atoll گیر افتاده، تغییر شکل میدهد و گندهتر میشود.
خانوادهی هستهای!
در خرابههای شهر توکیو که بخاطر بمباران به وضعیت اسفباری دچار شده است، کویچی با نوریکو اویچی (Noriko Oichi) و فرزند یتیمی که حضانتش را بر عهده دارد، زندگی میکند. آنها به مرور یک زندگی مشترک (رابطه افلاطونی) با یکدیگر شکل میدهند و کویچی به شغل ماهیگیری برای معادن روی میآورد. خیلی زود مشخص میشود که این یک مقدمه چینی بوده است؛ کنجی نودا (Kenji Noda) که دانشمند است از وجود یک گودزیلا در همان حوالی آگاه شده و برنامه دارد تا ورود او به شهر را هر چه بیشتر به تأخیر بیاندازد. هرچند که به نظر راهی وجود ندارد و او نهایتاً به شهر توکیو خواهد رسید.
سکانس بزرگی که در قایق جریان دارد همانند یک فیلم کوتاه است و خصوصاً شباهت زیادی به فیلم Jaws دارد؛ چهار شخصیتی هم که آنجا هستند با آن سه تای فیلم کوسهای اسپیلبرگ قابل مقایسه هستند، هر چند شخصیت تراماتایز شده در گودزیلا، بسیار جوانتر است. البته جوانترین شخصیت گروه شخص دیگری است که به دلیل جوان بودن نتوانسته در جنگ شرکت کند، اما همین سبب میشود که قادر باشد برعکس دیگر اعضای گروه، خارج از چارچوب نظامی فکر کند.
بگذارید بیخیال این جزئیات بشویم و به سراغ اصل مطلب برویم: یعنی حمله گودزیلا و بمبهای اتمی. البته که کسی قرار نیست اجازه دهد گودزیلا به توکیو برسد و نابودی به راه بیاندازد. بمبهای اتمی پس به چه درد میخورند؟ استفاده از بمبهای اتمی در اینجا کمی سمبلیک نیز میباشد چرا که خرابی رادیواکتیو یا سوزاندن پوست آدمها در کار نیست، فقط یک موج شوکدار میبینیم و ابر قارچی معروف انفجارهای اتمی. با این وجود، خرابی و بیرحمی آنها کم نیست.
درباره خود گودزیلا هم باید گفت که او دقیقاً مثل یک حیوان، غریزی عمل میکند، اصلاً اهمیتی به قربانیان خود نمیدهد و همه را له و نابود میکند.
اندازه گودزیلا مهم است!
با وجود اینکه در این فیلم با نسخهای نسبتاً کوچکتر از گودزیلای همیشگی سر و کار داریم (نسخه کاملاً بزرگ و جهش یافته او هم در این نسخه، در قیاس با گودزیلای رولان امریش که در سال 1998 منتشر شد، کوچک بهنظر میرسد)، با این حال او بسیار ترسناک است؛ چرا که اندازهی کوچکترش به او اجازه میدهد هنگام له کردن و ترکاندن آدمها به آنها خیره بشود و آگاهانه آنها را زیر پا له کند! بعضی گودزیلاهای قبلی آنقدر بزرگ بودند که ارتباط گرفتن با آنها سخت میشد، اما این یکی چشم در چشم قربانیان خود خیره میشود و سپس آنها را به کام مرگ میکشاند. همچنین، با وجود اینکه در دو سوم میانی فیلم گودزیلا ناپدید میشود (مثل خیلی از فیلمهای این چنینی) اما روی هم رفته با محتوای هیولایی بیشتری نسبت به دیگر فیلمهای گودزیلا روبرو هستیم.
هر چند که خود فیلم مستقیماً به این موضوع نمیپردازد اما میتوان وجودیت گوزیلا را به مثابه تراماها و رنجهای شخصیت کویچی در نظر گرفت. این حقیقت که تنها شخصیت غیر قابل نابودی برای گودزیلا، کویچی میباشد هم این فرض را تقویت میکند؛ چون او باید بر ترسهایش از شکست، عذاب وجدانش از اینکه خودش را نجات داده، فائق بیاید و گودزیلا همانند سایهای میباشد که بر روح او تاریکی انداخته است. البته مشخصاً ما فیلمهای گودزیلا را برای پیامهای انسانی و اهمیتشان به احساسات انسانهای در حال تقلا نمیشناسیم اما در Godzilla Minus One، تاکاشی یامازاکی، کارگردان این فیلم تلاش زیادی کرده است تا بیننده به کویچی و خانوادهاش اهمیت بدهند (جالب اینجاست که خود کارگردان را به خاطر تخصصاش در زمینه جلوههای ویژه میشناسیم).
برای درک این موضوع و همدلی با این خانواده، حتماً قرار نیست یک مهاجر یا یک سرباز جنگی باشید؛ هر کسی که تا به حال سعی داشته خانوادهای بسازد یا به هر دلیلی خانوادهاش را از دست داده باشد، میتواند با شخصیتهای این داستان همزاتپنداری کند؛ چرا که در چنین وضعیتی همواره ابر سیاهی بر گذشته افراد تاریکی میاندازد و آنها باید با زندگی از دست رفته خود کنار بیایند، دقیقاً مثل وضعیتی که کویچی در آن قرار دارد.
گودزیلایی عمیقتر یا همان گودزیلای سطحی؟
در حالی که فیلمهای آمریکایی ساخته شده بر محوریت گودزیلا، این هیولاها را به شکل شخصیتهایی سطحی در نظر میگیرند، اما در این نسخه، فرهنگ ژاپنی بر رویکرد فیلم نسبت به گودزیلا اثر گذاشت است. در Godzilla Minus One، او سمبلی از نفرین روحی است که باعث ایجاد احساسات منفی میشود؛ موضوعی که به تکرر در فولکلور ژاپن و قصههای بومی آنها به چشم میخورد. چنین رویکردی مسلماً عمیقتر و بامعناتر از نبردهای توخالی است که در دیگر آثار این سری میبینیم. همچنین در طول فیلم یک تم پوپولیستی نیز مشاهده میشود: مردم برای نبرد با گودزیلا با هم متحد میشوند و برای اینکار نیازی به تاییدیه دولت ندارند.
شاید یک مسئله در داستان، آزار دهنده باشد و موقعیتی ناراحت کننده ایجاد کند، چرا که با کلیشههای همیشگی زن ستیزانه روبرو هستیم؛ به دلیل خطر لو دادن نقاط مهم داستان از تشریح آن خودداری میکنیم. با این حال، کسانی که با ترامای کویچی همزات پنداری میکنند، احتمالاً اهمیتی به مسائل زن ستیزانه نهفته در آن جریان نمیدهند اما زمانی که از بُعدی متفکرانه به آن نگاه میکنیم، مسئلهای آزار دهنده با ابعاد فرهنگی در آن وجود دارد.
البته که هنگام تماشای فیلمی مثل گودزیلا نباید خودمان را درگیر مسائل مهمتر بکنیم و شاید حتی احمقانه باشد که چنین نقطه نظری را هنگام بررسی گودزیلا، دخیل کنیم. شاید حتی اینکه چنین موضوعی برای بیننده هنگام تماشای گودزیلا اهمیت پیدا میکند، نشان دهنده این باشد که فیلم در تزریق درونمایههای مهم و شخصیتهای پُرمایه به فیلمی در ژانر کایجو، موفق بوده است.
بطور کلی فیلم Godzilla Minus One به خوبی بهترین آثار ساخته شده در این سری است و میتواند پا به پای Shin Godzilla جلو بیاید؛ شاید نتواند اثرگذاری آن را تکرار کند اما در ارائه یک تجربه گودزیلایی، به همان اندازه موفق است.
4.5 / 10
فیلم Godzilla Minus One در تاریخ 1 دسامبر در تئاترهای آمریکا اکران میشود.
source