این مقاله در ابتدا در تاریخ 13/08/21 منتشر شد

در اواخر دهه 80، ناسا به دنبال راه هایی برای سم زدایی هوا در ایستگاه های فضایی خود بود. بنابراین مطالعه ای برای تعیین موثرترین گیاهان برای تصفیه هوا از عوامل سمی و تبدیل دی اکسید کربن به اکسیژن انجام داد.

در سال 1989، نتایج آنها در یک مطالعه هوای پاک منتشر شد که فهرستی قطعی از گیاهانی را که در تمیز کردن هوای داخل خانه مؤثرتر هستند، ارائه کرد. این گزارش همچنین پیشنهاد می کند که در هر صد فوت مربع فضای خانه یا دفتر حداقل یک گیاه وجود داشته باشد.

1. خرما کوتوله

2. سرخس بوستون

3. کیمبرلی ملکه فرن

4. گیاه عنکبوت

5. همیشه سبز چینی

6. نخل بامبو

7. گریه شکل

8. پیچک شیطان

9. فلامینگو لیلی

10. لیلیتورف

11. نخل لیدی پهن برگ

12. باربرتون دیزی

13. ذرت دراسنا

14. پیچک انگلیسی

15. گیاه مار رنگارنگ

16. دراسنا لبه قرمز

17. لیلی صلح

18. گل داودی گلفروش

در هوای ما چه خبر است؟
تری کلرواتیلن – در جوهرهای چاپ، رنگ ها، لاک ها، لاک ها، چسب ها و پاک کننده های رنگ یافت می شود. علائم مرتبط با مواجهه کوتاه مدت عبارتند از: هیجان، سرگیجه، سردرد، حالت تهوع و استفراغ و به دنبال آن خواب آلودگی و کما.
فرمالدئید – در کیسه های کاغذی، کاغذهای مومی، دستمال های صورت، حوله های کاغذی، صفحات تخته سه لا و پارچه های مصنوعی یافت می شود. علائم مرتبط با قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت عبارتند از: تحریک بینی، دهان و گلو، و در موارد شدید، تورم حنجره و ریه ها.
بنزن – برای ساخت پلاستیک، رزین، روان کننده ها، مواد شوینده و داروها استفاده می شود. همچنین در دود تنباکو، چسب و موم مبلمان یافت می شود. علائم مرتبط با قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت عبارتند از: سوزش چشم، خواب آلودگی، سرگیجه، سردرد، افزایش ضربان قلب، سردرد، گیجی و در برخی موارد می تواند منجر به بیهوشی شود.

زایلن – در لاستیک، چرم، دود تنباکو و اگزوز خودرو یافت می شود. علائم مرتبط با قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت عبارتند از: تحریک دهان و گلو، سرگیجه، سردرد، گیجی، مشکلات قلبی، آسیب کبد و کلیه و کما.
آمونیاک – در پاک کننده های پنجره، واکس های کف، نمک های بویایی و کودها یافت می شود. علائم مرتبط با قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت عبارتند از: سوزش چشم، سرفه، گلودرد.
لطفاً توجه داشته باشید: برخی از این گیاهان ممکن است برای حیوانات خانگی شما سمی باشند، بنابراین لطفاً تحقیقات خود را انجام دهید تا مطمئن شوید که دوستان پشمالوی شما ایمن می مانند.
این مقاله در ابتدا در 07.10.21 منتشر شد

دکتر دانیل منسفیلد و تیمش در دانشگاه نیو ساوت ولز استرالیا به تازگی به کشفی باورنکردنی دست یافته اند. آنها در حین مطالعه یک لوح 3700 ساله از تمدن باستانی بابل، شواهدی یافتند که نشان می‌دهد بابلی‌ها کاری شگفت‌انگیز انجام می‌دهند: مثلثات!
بیشتر مورخان به یونانی ها اعتبار می دهند که مطالعه اضلاع و زوایای مثلث ها را ایجاد کرده اند، اما این لوح شواهد غیرقابل انکاری را ارائه می دهد که نشان می دهد بابلی ها 1500 سال قبل از یونانیان از این تکنیک استفاده می کردند.

منسفیلد و تیمش، قابل درک، فوق العاده افتخار می کنند. چیزی که آنها کشف کردند این بود که این لوح در واقع یک جدول مثلثات باستانی است.
منسفیلد گفت :
"معمای بزرگ، تا به حال، هدف آن بود – چرا کاتبان باستانی کار پیچیده تولید و مرتب کردن اعداد روی لوح را انجام می دادند. تحقیقات ما نشان می دهد که Plimpton 322 اشکال مثلث های قائم الزاویه را با استفاده از یک نوع بدیع توصیف می کند. مثلثات بر اساس نسبت ها و نه زوایا و دایره ها. این یک کار ریاضی جذاب است که نبوغ بی شک را نشان می دهد.
"این لوح نه تنها حاوی قدیمی ترین جدول مثلثاتی جهان است، بلکه تنها جدول مثلثاتی کاملاً دقیق است، به دلیل رویکرد بسیار متفاوت بابلی ها به حساب و هندسه. این بدان معنی است که ارتباط زیادی با دنیای مدرن ما دارد. ریاضیات بابلی ممکن است بوده باشد. برای بیش از 3000 سال از مد افتاده است، اما کاربردهای عملی ممکنی در نقشه برداری، گرافیک کامپیوتری و آموزش دارد.
این لوح پیش از هیپارخوس اخترشناس یونانی است که از دیرباز به عنوان پدر مثلثات در نظر گرفته شده است. نورمن ویدبرگر، همکار منسفیلد، افزود:
مردم به طور قابل درک از این خبر هیجان زده شدند.
برخی از ریاضیدانان در واقع فکر می‌کنند مطالعه بابلی‌ها در آن زمان می‌تواند به ما در بهبود روش مثلثات امروزی کمک کند.

البته افراد متنفر هم بودند…

اما در مجموع، کاربران توییتر بسیار تحت تأثیر مهارت های بابلی ها قرار گرفتند.

به دکتر منسفیلد و تیمش به خاطر کشف باورنکردنی آنها و برای هیجان انگیز کردن مثلثات تبریک می گویم!
این مقاله در ابتدا در 08.05.21 منتشر شد

شش سال پیش، یک دانش آموز دبیرستانی به نام کریستوفر جاستیس به شیوایی مشکلات متعددی را که در برافراشتن پرچم کنفدراسیون وجود داشت، توضیح داد. یک کلیپ ویدیویی از بمب حقیقت عدالت از آن زمان تاکنون چندین بار در فضای مجازی منتشر شده است و در اینجا بار دیگر توجهی را که شایسته آن است به خود جلب کرده است.
عدالت فقط توضیح نمی دهد که چرا پرچم به عنوان نماد نژادپرستی دیده می شود. او همچنین تاریخچه زمان پیدایش پرچم و اینکه چرا برافراشتن پرچم کنفدراسیون برای افرادی که ادعا می کنند آمریکایی های وفادار هستند، بی معنی است را توضیح می دهد.
اما آن کلیپ، به همان اندازه که عالی است، بخش کوچکی از کل داستان است. دانستن چگونگی شکل گیری بحث و دیدن کامل بحث در چارچوب، حتی تاثیرگذارتر است.
در سال 2015، دانش‌آموزی در دبیرستان Shawnee Mission East در خارج از کانزاس سیتی این ایده را مطرح کرد که دانش‌آموزان روزنامه‌نگار، دانش‌آموزان را در بحث‌های آزاد درباره موضوعات مختلف مستند کنند. در حمایت از این ایده، معلم تاریخ دیوید محمد به ترتیب دادن بحثی درباره استفاده از پرچم کنفدراسیون در جامعه آمریکا در کلاس درس خود کمک کرد.
بر اساس مأموریت Shawnee Pos t، محمد یک طرح کلی اولیه و چند سؤال راهنمایی اساسی برای بحث آماده کرده بود، اما عمدتاً به دانشجویان اجازه داد آزادانه بحث کنند. و نتیجه یکی از جالب‌ترین بحث‌ها درباره پرچم کنفدراسیون بود که تا به حال دیده‌اید – بحثی که هم دیدگاه‌های جامعه آمریکا را به طور کلی منعکس می‌کند و هم نمونه‌ای از نحوه برگزاری یک گفتگوی محترمانه در مورد یک موضوع بحث‌برانگیز است.
بحث کامل قطعا ارزش دیدن دارد. عدالت معدودی از مدافعان کنفدراسیون را داشت که باید با آنها مبارزه کند و او به طرز ماهرانه ای به هر نقطه با حقایق و منطق پاسخ می داد. دانش‌آموزان دیگر نیز شرکت کردند، و این بحث برای هر کسی که درگیر مناظره درباره این موضوع شده است کاملاً آشنا است. به نوبه خود، آقای محمد کار بسیار خوبی برای راهنمایی دانشجویان در مناظره انجام داد.
محمد در سال 2018 به Shawnee Mission Post گفت: "من کریس را در کلاس داشتم، بنابراین می دانستم که او فوق العاده باهوش است و زیاد مطالعه می کند." بنابراین من انتظار نداشتم که او بخواهد در مقابل جمعیت اینطور صحبت کند."
(در صورت تعجب، طبق لینکدین، کریستوفر جاستیس پس از تغییر رشته خود از مدیریت ورزشی، اکنون در دانشگاه ایالتی ویچیتا در حال تحصیل در رشته علوم سیاسی است. دیوید محمد اکنون رئیس دانشجویان در مدرسه راهنمایی پمبروک است و همچنین به عنوان مشاور تنوع فعالیت می کند. )
با تشکر، SM East، برای مستندسازی و به اشتراک گذاری چنین بحث بزرگی.
این مقاله در ابتدا در 07.10.21 منتشر شد

پدری از پورتلند، اورگان، پس از اینکه فهمید پسرش در یک کنفرانس تلفنی در محل کار فوت کرده است، به لینکدین رفت تا یک درخواست احساسی برای والدین بنویسد. جی آر استورمنت، از پورتلند، اورگان، والدین را تشویق کرد که پس از مرگ پسرش زمان کمتری را در محل کار و زمان بیشتری را با فرزندان خود بگذرانند.
استورمنت در نامه ای سرگشاده در لینکدین که تا کنون بیش از 26000 لایک و 2700 کامنت را به خود اختصاص داده است، توضیح می دهد که پسرش وایلی در حین خواب در نتیجه عوارض ناشی از صرع خفیف درگذشت. او سپس به انتقاد از خود می پردازد که زمان کافی را با پسرش سپری نمی کند و والدین دیگر را تشویق می کند که زمان بیشتری را مرخصی بگیرند.

از طریق فیس بوک

طوفان با این توضیح شروع می شود که روزی که پسرش درگذشت مانند روزهای دیگر شروع شد:
"هشت سال پیش، در همان ماه، من صاحب یک پسر دوقلو شدم و شرکت Cloudability را تاسیس کردم. حدود سه ماه پیش Cloudability خریداری شد. حدود سه هفته پیش، ما یکی از پسران خود را از دست دادیم."
"وقتی با من تماس گرفتم در یک اتاق کنفرانس با 12 نفر در دفتر پورتلندمان نشسته بودم و در مورد سیاست‌های PTO صحبت می‌کردم. دقایقی قبل، به گروه اعتراف کرده بودم که در 8 سال گذشته بیش از یک هفته متوالی وقت نگرفته بودم. خاموش."
این زمانی بود که استورمنت از همسر پریشانش تماس گرفت.
"من و همسرم توافق کرده ایم که وقتی یکی از ما تماس می گیرد، دیگری جواب می دهد. بنابراین وقتی تلفن زنگ زد، بلند شدم و بلافاصله به سمت در اتاق کنفرانس رفتم."
"هنوز داشتم از در می گذشتم که با "هی، چه خبر؟" جواب دادم.
"پاسخ او سرد و فوری بود: "جی آر، وایلی مرده است."
"'چی؟' من با ناباوری پاسخ دادم."
"وایلی مرده است." او تکرار کرد."
"'چی نه.' فریاد زدم "نه!"
"" خیلی متاسفم، باید با 911 تماس بگیرم."
استورمنت در ادامه توضیح می دهد که هرج و مرج رخ داده است.
"این کل مکالمه بود. چیز بعدی که می دانم دارم با سرعت از جلوی در دفتر بیرون می روم و کلید ماشینم را در دست دارم، وحشیانه از خیابان می دوم و زمزمه می کنم "اوه F**k. اوه F**k." اوه ف**ک.' در نیمه پایین بلوک متوجه شدم که درب بازکن پارکینگم را ندارم. با دویدن به داخل لابی، فقط فریاد می زنم: "یکی مرا رانندگی کند! یکی با من رانندگی کند!" خوشبختانه، یک همکار مفید این کار را انجام داد."
استورمنت خود را به خانه رساند، اما پلیس هنوز علت مرگ را نمی دانست، خانه را به عنوان صحنه جنایت احتمالی بررسی می کرد. پدر دلشکسته دو ساعت و نیم نتوانست پسرش را ببیند.
"وقتی پزشک بالاخره کارش را تمام کرد، اجازه ورود به اتاق را به ما دادند. آرامش وهم‌آوری بر من حاکم شد. کنارش روی تختی که دوستش داشت دراز کشیدم، دستش را گرفتم و مدام تکرار کردم: "چی شده رفیق؟" چی شد؟'"
"شاید 30 دقیقه در کنارش ماندیم و موهایش را نوازش کردیم قبل از اینکه با گارنی برگردند تا او را ببرند. من او را بیرون آوردم و دست و پیشانی‌اش را از داخل کیف بدنش در حالی که چرخ‌ها را در مسیر ما قرار می‌دادند. ماشین‌ها دور شدند. آخرین نفری که رفت، مینی‌ون مشکی بود که وایلی در آن بود."
از طریق لینکدین
استورمنت در ادامه به توضیح رویاها و آرزوهای پسرش و دشواری امضای گواهی مرگ پسرش می پردازد.
"وایلی برای راه اندازی یک تجارت وسواس داشت. یک روز یک غرفه اسموتی بود، روز بعد یک گالری، سپس یک شرکت هدست واقعیت مجازی، سپس یک "کدگذار" و سپس یک شرکت ساخت سفینه فضایی. در هر یک از این سناریوها او بود. رئیس. برادرش (و گاهی اوقات ما) دعوت شده بودیم تا برای او کار کنیم – نه با او – و به هر یک از آنها کارهایی محول شد.
"حدود 5 سالگی ویلی تصمیم گرفت که در بزرگسالی ازدواج کند. در 6 سالگی او دختر را شناسایی کرد و در تعطیلات روز اول مهد کودک دست او را گرفته بود. طی دو سال بعد که از پورتلند به لندن نقل مکان کردیم. به هاوایی، با نامه ای دست نویس با او در تماس بود. مدتی قبل از اینکه به پورتلند برگردیم، آن دو (با نامه) توافق کردند که با هم ازدواج کنند. او او را تا حد مشت زد و از او خواست. بعد از اینکه در ژوئن به پورتلند برگشتیم، دوبار او را ببینم."
"یکی از لحظات سخت بیشمار این ماه امضای گواهی فوت او بود. دیدن نامش که بالای آن نوشته شده بود سخت بود. با این حال، دو قسمت پایین تر از فرم من را له کرد. اولی گفت: "شغل: هرگز کار نکردم" و بعدی: "وضعیت تاهل: هرگز ازدواج نکرده". او به شدت می‌خواست هر دوی این کارها را انجام دهد. من هم احساس خوشبختی و هم گناه می‌کنم که در هر یک از آنها موفق بوده‌ام."
assets.rebelmouse.io
سپس استورمنت از خود انتقاد می کند که زمان زیادی را در محل کار صرف می کند. و در حالی که به نظر می رسد وایلی زندگی شگفت انگیزی داشته است، استورمنت فقط آرزو می کند که می توانست بیشتر با او انجام دهد.
"در طول سه هفته گذشته، من با جریان بی پایانی از چیزهایی که پشیمان هستم. تمام کارهایی را که انجام داد به من یادآوری کرد: وایلی به 10 کشور رفت، ماشینی را در یک جاده مزرعه در هاوایی رانندگی کرد، در یونان پیاده روی کرد، در فیجی غواصی کرد، برای دو سال هر روز کت و شلواری به یک مدرسه مقدماتی فوق العاده بریتانیایی پوشید. در جت اسکی از دست یک کوسه نجات یافتم، چندین دختر را بوسیدم، در شطرنج آنقدر خوب شدم که دو بار متوالی مرا شکست داد، داستان های کوتاه نوشت و با وسواس کمیک کشید."
استورمنت صبح روز فاجعه پسرها را بررسی نکرده بود زیرا باید برای جلسات زودتر بیدار می شد، تصمیمی که به نظر می رسد از آن پشیمان است.
"حوالی ساعت 5:40 صبح، صبح روز بعد برای یک سری جلسات پشت سر هم از خواب بیدار شدم. یک سواری با پلوتن انجام دادم، با یک تحلیلگر از دفتر خانه ام تماس گرفتم، یکی با یک همکار در حال رانندگی به محل کار، سپس بقیه در دفتر. حالا هیچ کدام آنقدر مهم به نظر نمی رسند. همان روز صبح بدون خداحافظی یا بررسی پسرها رفتم."
از طریق فیس بوک
طوفان یک پیام ساده برای والدین دارد:
"بسیاری از آنها پرسیده اند که چه کمکی می توانند انجام دهند. بچه های خود را در آغوش بگیرید. خیلی دیر کار نکنید. بسیاری از چیزهایی که احتمالا وقت خود را صرف آنها می کنید، وقتی دیگر وقت نداشته باشید، پشیمان خواهید شد. من حدس می زنم. شما جلسات 1:1 در مورد کتاب ها با افراد زیادی دارید که با آنها کار می کنید. آیا آنها را به طور منظم با بچه های خود برنامه ریزی می کنید؟ اگر درسی وجود دارد که از این موضوع حذف شود، این است که به دیگران (و خودم) یادآوری کنم که از دست ندهم. در مورد چیزهایی که مهم هستند."
"سوال بزرگ این است که چگونه می توانم به سر کار برگردم به گونه ای که دیگر پشیمانی که اکنون دارم را رها نکنم. صادقانه بگویم، فکر کرده ام که برنگردم. اما به سخنان خلیل جبران که گفته بود ایمان دارم. , "کار عشقی است که نمایان می شود." برای من، این خط گواهی است بر اینکه چقدر از طریق کاری که انجام می‌دهیم به دست می‌آوریم، رشد می‌کنیم و عرضه می‌کنیم. اما این کار باید تعادلی داشته باشد که من به ندرت زندگی کرده‌ام. این تعادلی است که به ما اجازه می‌دهد هدایای خود را به دنیا تقدیم کنیم، اما نه به قیمت خود و خانواده."
"در حالی که من نشسته بودم و این پست را می نوشتم، پسر زنده ام، الیور، وارد شد تا زمان نمایش را بخواهد. به جای اینکه "نه" معمولی را بگویم، نوشتن را متوقف کردم و پرسیدم که آیا می توانم با او بازی کنم. او با خوشحالی از پاسخ من شگفت زده شد. و ما به گونه‌ای با هم ارتباط داشتیم که قبلاً آن را از دست می‌دادم. چیزهای کوچک مهم هستند. یکی از نشانه‌های این فاجعه، بهبود رابطه من با او است."
"خانواده ما از داشتن دو واحد دو نفره (والدین و دوقلوها) به یک مثلث سه تایی تبدیل شده است. این یک تنظیم بزرگ برای خانواده ای است که همیشه چهار نفره بوده است. پاسخ درخشان الیور هنگامی که در مورد شکل جدید خود بحث کردیم. خانواده: "اما بابا، مثلث قوی ترین شکل است." به طنز غم انگیز و زیبا، الیور از زمانی که وایلی درگذشت، با سه دسته از دوقلوهای 8 ساله در محله جدید ما آشنا شده است.
"یاد گرفته ام که برای انجام کارهایی که بچه ها درخواست می کنند، دیگر منتظر نباشم. وقتی کسب و کار را فروختیم، به هر یک از پسرها یک اسکناس 100 دلاری دادم. آنها تصمیم گرفتند پول خود را برای خرید یک چادر برای کمپینگ جمع کنند. اما ما این کار را نکردیم. قبل از مرگ وایلی این اتفاق افتاد. پشیمانی دیگر. بنابراین، پس از اولین دور دیدارهای خانوادگی پس از مرگ او، جسیکا و الیور را برای تهیه وسایل به REI بردم و به سرعت شهر را ترک کردیم تا در نزدیکی کوه سنت هلن کمپ بزنیم."

"به نحوی، بدون پول نقد کافی برای پوشش هزینه اردوگاه به بیابان رسیدیم و کمی وحشت داشتیم. جسیکا سپس متوجه شد که اسکناس 100 دلاری وایلی هنوز در جیب صندلی او است. او باید پول خود را برای کمپینگ خرج کند. در مجموع، خانواده با صدای بلند به او گفتند "ممنون رفیق". این یکی از لحظات تلخ و شیرینی بود که ما تا آخر عمر تجربه خواهیم کرد. هر لحظه شادی غم و اندوهی را به همراه دارد که او نمی تواند آن را تجربه کند. "
"یکی از لحظات شاد وایلی گوش دادن به موسیقی و رقصیدن بود. لعنتی، آن بچه می توانست برقصد. او عاشق نمایشگاه کانتری اورگان بود و سال قبل از اینکه ما به لندن برویم، ما به گروهی گوش دادیم که در آنجا نسخه ای از "لذت ببر" (این است) دیرتر از آنچه فکر می‌کنید. کلمات آن روز سه سال پیش و اکنون به طرز دردناکی به من چسبیدند:"
"شما سال ها و سال ها کار می کنید و کار می کنید، همیشه در حال حرکت هستید
شما هرگز یک دقیقه مرخصی نمی گیرید، آنقدر مشغول درست کردن خمیر هستید
یک روز، شما می گویید، زمانی که میلیونر شوید، از خود لذت خواهید برد
تمام لذتی را که در صندلی گهواره ای قدیمی خود خواهید داشت تصور کنید
از خودت لذت ببر، دیرتر از چیزی است که فکرش را می کنی
از خودتان لذت ببرید، در حالی که هنوز در صورتی هستید
سالها به سرعت به عنوان یک چشمک می گذرند
از خودت لذت ببر، از خودت لذت ببر، دیرتر از چیزی است که فکرش را می کنی"

source

توسط bahram_admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.